کاربرد هشتگ پارت

  1. M

    در حال تایپ رمان بی‌صدا گریه کن | ملیکا یکتا کاربر انجمن یک رمان

    - وسایلت رو گذاشتم توی اتاق سمت راست... اتاقت اونجاست. - یعنی... یعنی قرار نیست اتاق‌مون یکی باشه؟ اخم می‌کند و می‌گوید: - نه! ما باهم قرار گذاشتیم... یادت که نرفته؟ - نه. تا آخر مقصد سکوت می‌کنم. ناگهان با دیدن تابلوی پارک ارم متعجب به سبحان نگاه می‌کنم... پارک ارم؟ آن هم سبحانی که نمی‌توانست...
  2. Z.A.D.I

    در حال تایپ رمان دام جوانی: داو صفرم | زهرا. ا. د کاربر انجمن یک رمان

    وقتی عاشق باشی حتی صدای قار قار کلاغ هم دلنشین به نظر می‌رسد. مهدی دستش را زیر چانه زده بود. چشمش به کلاغ پشت پنجره بود، گوشش صدای آهنگ آوازی را که کلاغ میخواند میشنید و در خیالاتش مراسم عروسی خودش و نجلا را جشن گرفته بود. به بخش بریدن کیک رسیده بود که با صدای بلند مراقب جلسه امتحان از خیالاتش...
  3. M

    در حال تایپ رمان بی‌صدا گریه کن | ملیکا یکتا کاربر انجمن یک رمان

    *** (یک هفته بعد) - تینا؟ کتاب تستم را جمع می‌کنم و می‌گویم: - جانم خانم‌جان؟ - ببخشید مزاحم درس خوندنت شدم، اما یه موضوعی هست که توحید می‌خواد بهت بگه... . - چیزی شده خانم‌جان؟ - نمی‌دونم دخترم... ایشالله خیره، پاشو بیا بیرون از اتاقت تا ببینم چی‌ میگه... . چشمی می‌گویم و بلند می‌شوم.. با دیدن...
  4. Y E K T A

    نقد همراه نقد همراه رمان سیه مه | -No voise / توسط شورای نقد

    #پارت 11 با ضربه‌ای که بر کمرم می‌نشیند، شکافی میان موریانه‌های ذهنم ایجاد می‌شود و اسپری‌ای که با فشار میان لبانم جا می‌گیرد، نفس‌هایی که کشیدنشان را فراموش کرده بودم، جبران می کند موریانه های ذهن به جای افکار ترکیبی زیبایی است اما بهتر است با یک ترکیب اشنا جایگزین شود و موریانه های ذهن به...
عقب
بالا