#پارت ۱۱ ***
»حال«
با تر کردن لبش هم چو روزهایی که از دنده ی چپ بیدار شده بود و تا شب اعصاب درستی نداشت حرفش را کوتاه و در جمله ای دستوری خلاصه کرد
(برای بیان صحیح احساسات و انتقال آن به بهترین نحو باید از جملات و کلماتی استفاده کرد که برای مخاطب ملموس باشد و همینطور زیبایی و جذابیت خود را حفظ...
# پارت 7
محمدمهدی از روی صندلی(جنس؟ رنگ؟ فرم) بلند شد. دوباره لبخند زد (حالت چهره؟ فرم لب؟) و دستش را به سمتم دراز کرد(اینجا می توانستید جای دو جمله با حذف "زد" تبدیل به یک جمله کنید به صورت زیر:دوباره با لبخندی دستش را سمتم دراز کرد) تا بلندم کند. بیش از حد صمیمی بود و همانقدر هم صمیمی و...
#پارت 11
با ضربهای که بر کمرم مینشیند، شکافی میان موریانههای ذهنم ایجاد میشود و اسپریای که با فشار میان لبانم جا میگیرد، نفسهایی که کشیدنشان را فراموش کرده بودم، جبران می کند موریانه های ذهن به جای افکار ترکیبی زیبایی است اما بهتر است با یک ترکیب اشنا جایگزین شود و موریانه های ذهن به...