...و برای جلوگیری از کشتن #پولیبُس و ازدواج با #مروپی تصمیم میگیرد که دیگر هرگز به #کورینت بازنگردد و به #تبای برود. بر سرراه تبای بر سر کوهی #ابوالهول نشسته بود. او از کسانی که میگذشتند چیستانی میپرسید و اگر آن شخص نمیتوانست به چیستان پاسخ صحیح دهد او را میبلعید. جارچی لایوس با دیدن جوانی...