کاربرد هشتگ دلنوشته

  1. Sharif

    دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

    #دلنوشته غربتی که آزارم می‌دهد، غربت سرزمین نیست؛ غربت توست. دوری تو وطنم را بیگانه کرده است. دوست دارم در شهر عشقِ تو زندگی کنم. کاش شود در جاده‌های آن‌ شهر بی‌وقفه قدم بزنم. ای کاش تو زمام آن شهر را در دستان من گذاری، من هم برایت قول یک عمر سلطنت را دهم و عُمری برایت بجنگم. از خود بگذرم اما...
  2. Sharif

    دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

    #دلنوشته [وقتی قلبم می‌خواهدت و راه دور است] گاهی فاصله‌ نه بین دو شهر، که میان دو نفس است. و عشق در این فاصله‌ها تا ژرف‌های وجود ریشه می‌زند. نمی‌دانم، سرشار از لذت است یا لبریز از درد. اما این‌ را دانستم، عاری از زندگی‌ست و تو، تنها بارِ زنده بودن را چون سایه‌ای بی‌صدا، بی‌سیما و بی‌هیچ...
  3. Sharif

    دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

    #دلنوشته صدای عقربه‌های ساعت، دیگر به بدترین صدای جهان برایم بدل شده؛ چون هر صدایی که از آن بلند می‌شود، خبر از گذر زمان و نیامدن تو دارد، خبر از این‌که دیگر نباید در انتظار آمدنت بمانم. اما قلبم چه؟ قلبم، جز آخرین کلام تو، نه چیز دیگری را می‌شنود و نه می‌خواهد بشنود. چشمم هنوز، گاهی به ساعت و...
  4. Sharif

    دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

    #دلنوشته دوباره نشستم پای آن بوم نقاشی‌ای که باتو یک‌جا رنگی‌اش کرده بودیم و قرار بود باهم تمامش کنیم اما تو رفتی و این نقاشی تا هنوز نمیه باقی‌ست. حالا این به خنجرِ مبدل شده که با هر بار دیدنش روح و قلبم را زخمی می‌کند، چون دیدن این یعنی به‌ تجدید وعده‌های دروغین تو!
  5. Sharif

    دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

    #دلنوشته خسته و دل شکسته چشم به روی همه صفحاتی بست که روزی همچو دارو بر ذهن و قلبش اثر می‌کرد چون دانسته بود این درد دلتنگی‌ای که تو بعد رفتن بی‌برگشتت بر قلبش هدیه داده بودی دیگر با هیچ دارویی مداوا نخواهد شد.
عقب
بالا