گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان روی دیگر زندگی | فاطمه فاطمی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 305
  • کاربران تگ شده هیچ

FATEME078❁

نویسنده افتخاری
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
2,719
پسندها
66,338
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
26
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسمه رب
نام رمان:
روی دیگر زندگی
نام نویسنده:
فاطمه فاطمی
ژانر رمان:

#اجتماعی #درام

خلاصه:

روی دیگر زندگی، داستان دختر جوانی را روایت می‌کند که از وضعیت مالی خانواده‌ و حقوق ناچیز خود به ستوه آمده و قصد پایان دادن به زندگی‌‌اش را دارد اما در اوج ناامیدی از زیستن، اتفاقی غیر منتظره زندگی او را با اویی دیگر پیوند می‌دهد. اویی که خود از نو متولد شده‌اش است اما در خانه‌ای اعیانی و در میان خانواده‌ای دیگر.

 
امضا : FATEME078❁

GHOGHA

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
28/7/23
ارسالی‌ها
887
پسندها
6,596
امتیازها
22,273
مدال‌ها
20
سن
24
سطح
14
 
  • مدیر
  • #2
سلام و درووود فاطمه عزیزم♡
تمام رمانت یک طرف این بخشش یک طرف:
«نگاهم را همچون او سوی ماه کاملی که خودش را پشت شاخ و برگ درخت‌ها قایم کرده بود، می‌چرخانم.
-‌ هستم... کی؟ چه ساعتی؟ کجا؟
بالاخره لبخند بر لب‌های غمگینش خانه می‌کند. دستش را دور گردنم انداخته و می‌گوید:
-‌ ترانه! تو انقدر خوبی که میشه باهات ابد کشید!
چشم‌هام را ثانیه‌ای می‌بندم تا این جمله را در دفترچه خاطرات ذهنم حک کنم.
-‌ حیف که زندان زنونه مردونه داره. باید اعلام کنیم خواهر برادریم با هم بفرستنمون انفرادی...تا ابد!
خنده‌اش غمگین است اما همین هم در میان آشوب وجودش غنیمتی‌ست.»

الهی که همیشه همیشه همیشه قلمت روشن باشه:smiling-face-with-hearts:
 
امضا : GHOGHA

FATEME078❁

نویسنده افتخاری
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
2,719
پسندها
66,338
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
26
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
سلام و درووود فاطمه عزیزم♡
تمام رمانت یک طرف این بخشش یک طرف:
«نگاهم را همچون او سوی ماه کاملی که خودش را پشت شاخ و برگ درخت‌ها قایم کرده بود، می‌چرخانم.
-‌ هستم... کی؟ چه ساعتی؟ کجا؟
بالاخره لبخند بر لب‌های غمگینش خانه می‌کند. دستش را دور گردنم انداخته و می‌گوید:
-‌ ترانه! تو انقدر خوبی که میشه باهات ابد کشید!
چشم‌هام را ثانیه‌ای می‌بندم تا این جمله را در دفترچه خاطرات ذهنم حک کنم.
-‌ حیف که زندان زنونه مردونه داره. باید اعلام کنیم خواهر برادریم با هم بفرستنمون انفرادی...تا ابد!
خنده‌اش غمگین است اما همین هم در میان آشوب وجودش غنیمتی‌ست.»

الهی که همیشه همیشه همیشه قلمت روشن باشه:smiling-face-with-hearts:...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] GHOGHA

موضوعات مشابه

عقب
بالا