نتایح جستجو

  1. Neda.m

    نقد شورا نقد رمان امیدم را | kentucky/ توسط شورای نقد

    «نقد شورا رمان امیدم را» عنوان رمان: عنوان ترکیبی از دو کلمه ″امیدم″ و ″را″ که به معنای ″امید من را″ است. عنوان نو و جدید است و این حس را به خواننده القا میکند که امیدی شخصی گرفته شده و یا در پی امید می‌گردد. عنوان کنجکاو کننده است و دو کلمه ″امیدم را″ با ساختاری که دارد خواننده را کنجکاو به...
  2. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد|REIHANE_F/توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد | پارت چهار لقمه‌ای برایِ خود می‌گیرم و برایِ دقیقه‌ای نگاهم را به لقمه‌هایم می‌دوزم، لقمه‌هایی که از نظر او کوچک و خنده‌دار بودند! همان‌طور که لقمه‌های او از نظر من زیادی بزرگ بودند؛ و من هرگز این حقیقت را که ما لقمه‌هایمان را اندازه‌یِ دهان‌مان می‌گیرم...
  3. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد|REIHANE_F/توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد | پارت سه این روزها خیلی چیزها مثل قبل نبود، دیگر نشانی از روشناییِ روز در زندگی‌ام دیده نمی‌شد؛ تنها سیاهی بی‌پایانِ نیمه‌ شب بود که سخاوتمندانه خود را در معرض دید قرار داده بود و هر لحظه نقش خودش را پررنگ‌تر می‌کرد. ستاره‌هایِ چشمک زن امّا کور سویِ نور...
  4. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد|REIHANE_F/توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد | پارت دو با احساس دستی که رویِ بازویم کشیده می‌شود چشم باز می‌کنم. آب دهانم را به آرامی قورت می‌دهم. - بانو؟ باید وظایفت رو یادآوری کنم، یا خودت پا میشی صبحونه رو حاضر کنی؟ یادآوری‌هایش درد داشت، (؛)(همون‌طور که توی پارت قبل گفتم وقتی جمله ادامه دار باشه...
  5. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد|REIHANE_F/توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان پرواز کردن بال می‌خواهد| پارت یک سرم سنگینی می‌کرد، آن‌قدر از حرف‌ها و خاطرات پر شده بود که تاب سنگینی‌اش را نداشتم. موهایم را که دورم ریخت بودم با سر انگشت نوازش می‌کنم. همین دقایقی پیش او با موهایم بازی می‌کرد؛ چقدر این دقیقه‌ها برای گذشتن عجله داشتند! دستم را روی آینه‌ی کدر...
  6. Neda.m

    نقد داستان کوتاه نقد داستان کوتاه عدالت نسبیه خانم رضایی | سمیه رضایی(گندم)/توسط شورای نقد

    نقد داستان کوتاه | عدالت نسبی خانم رضایی عنوان رمان: عنوان رمان ″عدالت نسبی خانم رضایی″ که عنوان جمله وار است و طولانی. در نگاه اول نام طولانی است ولی میتوان آن را به عنوان نامی جذاب یاد کرد. جذابیت از این نظر که عنوان کاملا با ژانر ″اجتماعی″ و محتوا و موضوع رمان شما متناسب و هماهنگ بود. کلمه...
  7. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان اینجاستیس | NAST.G_M / توسط شورای نقد

    ″چنگال‌هایی از پشت استخوان دو کتف‌اش را لمس کرد. رایان از درد فریاد کر کننده سر داد و قلب‌اش مانند یک گنجشک خود را به در و دیوار سینه‌اش می‌کوبید اما این هم از خشم فریا نسبت به کار عجولانه پسرش را کم نمی‌کرد.″ توی این قسمت خواننده متوجه نمیشه که اولاً چنگال‌ها چطور شده و ثانیاً اینکه چطوری اون...
  8. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان اینجاستیس | NAST.G_M / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان اینجاستیس | پارت دوازده ---- تنها چیزی که به گوشش می‌رسید صدا‌های عجیب داخل جنگل بود و سکوت بدی روستا را فرا گرفته بود‌. صدای ناله و زاری از طرف قبرستان می‌شنید. کنجکاو شد تا دلیل صداهای این چند روز را بفهمد، (.) دست‌اش را از آب بیرون کشید و در دست دیگرش گذاشت، (؛) به سوی روستا...
  9. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان اینجاستیس | NAST.G_M / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان اینجاستیس | پارت یازده ---- همانند فرشتگان بود. رایان به سوی او قدم برداشت هرچه نزدیک‌تر می‌شد بیشتر محو آن شیطان زیبا می‌شد، شیطانی با زیبایی و شرارت بی همتا بین هم‌نوعان خود. در یک قدمی او ایستاد. شیطان خم شد و با چشمان جادوگرش به چشمان رنگ اقیانوس رایان نگاه کرد لبخند ملایمی...
  10. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان اینجاستیس | NAST.G_M / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان اینجاستیس | پارت ده ---- لبخند کجی کم‌کم بر روی لبان مرد نشست (.) داشت شکست‌اش را پیش نفوذ ناپذیری آیحان اعتراف می‌کرد ولی آیحان هیچ تغییری در حالتش ایجاد نکرد (.) دسته کیفش را محکم‌تر گرفت و از کنار مرد رد شد و جمعیت کمی که دورشان حلقه زده بودند را کنار زد، مرد از این حرکت...
  11. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان اینجاستیس | NAST.G_M / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان اینجاستیس | پارت نه ---- آیحان که از چرت و پرت‌های مرد خسته شده بود گفت: - می‌خوام برم مسافرخانه رند بلدی؟ مرد سرش را تکان داد و گفت: - بله بله بلدم! و بعد همان گونه (همان‌گونه) که به جلو اشاره می‌کرد راه افتاد (.) آیحان برگشت و به خروجی شهر نگاه کرد، بعد هم با چشمان سیاه و نفوذ...
  12. Neda.m

    نقد شورا نقد رمان کوچولوی خجالتی | @Asenat8083/ توسط شورای نقد

    نقد رمان کوچولوی خجالتی عنوان رمان: عنوان ترکیبی از دو کلمه ″کوچولو″ و ″خجالتی″ است. نام رمان جذاب نبود. با اینکه عنوان تکراری و کلیشه‌ای نبود اما تداعی کننده رمان‌های کلیشه‌ای بود. همچنین کنجکاو کننده هم نبود. خواننده می‌توانست عنوان را راحت بخواند ولی احساسی که پیدا میکرد به این صورت بود که...
  13. Neda.m

    تبریک زاد روز چشم گشودنت در دنیای خاکی مبارک SHIVA PANAH

    مبارک باشهههه:ura::ura::ole::baloon::4-1-110::c1heer:
  14. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان آتریا | Imfwtmee / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان آتریا | پارت هشت *** - آهای ایها‌الناس من غلط کردم! وحید مشت محکمی به بازوی پسرعموش زد و با حرص گفت: - نورام صدات رو بیار پایین وسط خیابونیم. همه دارن نگاه‌مون می‌کنن آبرومون رفت. نورام صداش رو آورد پایین و غر زد: - خب الان دو ساعته داری خودت رو برای من کج و کوله می‌کنی. اَه شورش...
  15. Neda.m

    نقد همراه نقد همراه رمان آتریا | Imfwtmee / توسط شورای نقد

    نقد همراه رمان آتریا | پارت هشت چند دقیقه‌ای گذشت که ساندویچ‌هامون رسید؛ (.) بلافاصه شروع کردیم به خوردن. شانس آوردیم جز ما مشتری دیگه‌ای تو مغازه نبود چون مسلماً اگه شخص دیگه‌ای حضور داشت فکر می‌کرد ما از قحطی زدگان اتیوپی هستیم؛ (نقطه نه ویرگول! .) کم مونده بود سینی که زیر ساندویچ هامون بود...
عقب
بالا