متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اجتماعی عاشقانه

  1. Yasna.b

    در حال تایپ رمان به رنگ کوچ | یسنا باقری کاربر انجمن یک رمان

    کد رمان: 5705 ناظر: @♕萨纳兹♕ خلاصه: ایمان اشراقی بعد از بیست و سه سال جنگیدن اکنون به دنبال هویت گم‌شده خویش است. هویتی که مانند پتک مدام توی سر او کوبیده می‌شود. ایمان بزرگ شده، عاشق شده و تن به غربت سپرده و اکنون میان جدال مرگ و زندگی ایستاده و با تفنگ‌هایی که روی سرش قرار گرفته می‌جنگد.
  2. delnia

    داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه پروانه، پروا نه | دلنیا کاربر انجمن یک رمان

    عنوان: پروانه، پروا نه ژانر: #روانشناختی نویسنده: دینا مرادی کد داستان: ۵۹۶ ناظر: @ستایش؛ خلاصه: ترس‌ها احساساتی طبیعی و همواره همراه آدمی در زندگی هستند. گاه حس ترس اگر به موقع و منطقی باشد می‌تواند انسان را از آسیب‌ها و مشکلاتی که ممکن است برایش پیش آید نجات دهد، اما گاه اگر بخواهی به آن‌ها...
  3. melin f

    مطلوب رمان دراجِ بی‌بال | شبآرا کاربر انجمن یک رمان

    کد رمان: ۵۵۰۲ ناظر: @Sara_D سطح: مطلوب خلاصه: اون از اولش متفاوت بود! حتما می‌پرسین: تفاوتش چی بود؟ یا شایدم خیال کردین قراره به یه رمان تخیلی وارد شین! یا که فکر می‌کنید دختر‌مون از اون شیطون بلا‌های؛ لجبازِ مغرورِ کشف نشده‌ست؟ البته؛ همین‌طوره! اون هم گاه شیطون‌تر از شیطون؛ لجباز‌تر از هر...
  4. FATEME078❁

    گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان تیرمستی | FATEME078 انجمن یک رمان

    « بسمه حق » نام: تیرمستی ژانر: #اجتماعی #عاشقانه #تراژدی نویسنده: FATEME078 خلاصه: در مواجهه با طوفان‌های زندگی تنها دسته‌ای هستند که مقاومت می‌کنند و خودشان را نجات می‌دهند. داستان این رمان درمورد یکی از همین نجات یافته‌هاست. زویایی که از دوست و دشمن ضربه می‌خورد اما قوی‌تر از قبل بلند...
  5. مهدیه احمدی

    گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان زاغ کبود(هورزاد) | مهدیه احمدی نویسنده برتر انجمن یک رمان

    نام اثر: زاغ کبود(هورزاد) نویسنده: مهدیه احمدی سطح : ویژه ژانر: #عاشقانه #اجتماعی زاویه دید: ‌دانای کل خلاصه: نگرانی‌های پدر برای دردانه‌اش، او را برای انتخابی سخت بین خانواده و کارش حیران می‌کند. هورزاد قصه‌ی ما تقدیری عجیب برایش رقم خورده‌ است. عشقی که نا‌به‌هنگام در عمق دلش جوانه می‌زند، و...
عقب
بالا