یادش بخیر اون شبا که بحث میکردیم
تو ام الکی باهام قهر میکردی
انقدر دوسم داشتی که مطمن بودم
هر جایی بری باز بر میگردی
یادم میاد اون روزو که گریهت در اومد
یه کاری کردم تا بازم بخندی
میگفتی اگه توام خوابت نمیاد
بیا بریم شهرو تا صبح بگردیم
اون روزا کجان که الان ازت جدام
جز خودت چی میتونم...