وقتــی بهشت عـزوجل اختــراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد
در چشمهای خستهی مردی نگاه کرد
لبــخند زد و قنــــــد بدل اختـــراع شد
آهی کشید، آه دلش رفت و رفت و رفت
تا هالــــهای به دور زحل اختــــــراع شد
حوا بلوچ بود ولی در خلیـــج فارس
رقصید و درحجاز هبل اختراع شد
آدم نشسته بود ولی...