شب است و باغچههای تهی ز ميخک من
و بـــوی خاطــــرهها در حيــــاط کوچک من
حياط خلوت من از سکوت سرشار است
کجاست نغمه غمگينت ای چکاوک من؟
به سکّه سکّه اشکم تو را خريدارم
تويی بهــای پساندازهای قلّک من
بگير دست مرا ای عـــروس دريايی
بيا به ياری دنيای بی عروسک من
تورا به رشتهای از آرزو...