کد رمان : 5045
ناظر:
@asalezazi
خلاصه:
در کوچه پس کوچههای شهر قدم میزند اما نه جایی برای رفتن دارد نه کسی برای چشم انتظاری، نه پدری برای سرپرستی و نه مادری برای غمخواری. فرزند آدمیزاد مایه دلخوشی آدمیست، اما فرزند هیچکس برای کیست؟
این است حکایت همه آن فرزندانی که کسی را ندارند تا پشت در...