کد رمان : 5700
ناظر: @asalezazi
خلاصه:
قطرههای خونِ چکیده بر دستانشان، گواه حقیقتی تلخ بود. یک نفر همه چیز را به فراموشی سپرد و از تمام گذشته تنها کابوسی آغشته به خاطرات در ذهنش باقی ماند؛ اما در ذهن دیگری همه چیز مو به مو حک شد.
شهداد پس از افشاگری بزرگ برای برگرداندن اعتبار خان پدر خانواده،...
کد رمان: 3643
ناظر: @MAEIN
خلاصه: در زمانی که شب در دلگیرترین حالت خود است، زندگی پسر تغییر میکند، سکوتی خفه گلویش را میفشارد تا دیدههایش را افشا نکند؛ اما طولی نمیکشد که دهان باز میشود و آن سکوت خفه میشکند، اضمحلالی از ادراک که درون آن شب به وضوح خودنمایی میکند باعث تغییر تقدیری شیرین...