به نام خداوندگار هدایت
نام مجموعه: بهارِ زمستان
نام نویسنده: روناهی بازگیر
مقدمه:
چشمهای یخ بستهمان را میبینی؟
میبینی چگونه بهار کنارمان را در صندوق انکار میاندازیم و دل، به زمستان دل میبندیم؟
واژههای زمانه غریب شدهاند و در امواج معانی آلودهای که برایشان دست و پا کردهایم، غوطه...
کد: 5103
ناظر: @Ayli_fam
تگ: رتبه دوم فانتزی
خلاصه:
حقیقت که رنگ میبازد، سیاهی شعله میکشد و نور را در خود میبلعد. با خاموش شدن آتشدان جاوید، دلهره تمام سرزمین نور را غرق میکند. فریبها چشم مردم را کور کرده و روشنایی را از سرچشمهای اشتباه میخواهند. افراد وادی سیاهی هم که طعمه خود را...
به نام او
نام مجموعه: یک خروار حرف
تگ: محبوب
مقدمه:
تو چه میکنی؟
وقتی یک خروار حرف در سینهات قل قل میکنند اما تمام تلاشت را هم که میکنی از حنجرهات خارج نمیشوند؟
میچسبند به آن گوشه دنج دل که جز من، تنها تو آن را میشناسی...
شورشی در تنت به پا میکنند
و با خاطرات قدیمی قیام میکنند...
نام مجموعه: قدوم قدم
نام نویسنده: روناهی بازگیر
تگ: محبوب
ویراستار: @MAHSHID SHAKIBAEI
مقدمه:
بریده از سیاهی لانه کرده در این شهر...
دور از تمام وعدههای پوچ ماندن مدعیان،
ایستادهام. لبالب لبهی پرتگاه!
سر خم کرده...
و سنگین!
میسوزاند...
تمام وجودم را میسوازند.
اینکه هزارهای چشمهایم را...
نام مجموعه دلنوشته: دیواژهها (واژه های دیوانه)
نام نویسنده: روناهی بازگیر
تگ: منتخب
ویراستار: maryam.abbasi
مقدمه:
واژهها دیوانه شدند!
از همان روزی که گفتی میمانی و هزار بار همپای سطر سطر دفتر خاطراتم رقصیدند و شعر خواندند و خندیدند و... .
خواستند...خواستند از تو برای دفترم بگویند، خواستند...
نام دلنوشته: فانوسهای این شهر خوابیده اند
نام نویسنده: روناهی بازگیر
تگ: منتخب
ویراستار: ReiHane_FB
مقدمه:
نگاهم را که لابه لای شهر میلغزانم جز سیاهی، تنها سیاهی نصیبم میشود!
وفاداری سگان شهر افسانه شده است، انسانهایش که دیگر کشک!
فانوسهای کوچههای شهر خوابند و کسی دیگر نای ندارد فانوسهای...
کد رمان:19
ناظر: @Aran.
نام رمان: THE Red Diamond
نام ترجمه شده: الماس سرخ
نام نویسنده: Emily Flowers
نام مترجم: روناهی بازگیر
تگ: حرفه ای
ویراستار: @s-a-h-a-r
خلاصه:
او یک جادوگر است. او میداند که به زودی این لحظات شیرین فقط یک رویا خواهد بود.
ایمان در تمام دوران جوانی به پدربزرگ و آموزههای...
نام دلنوشته: ویران دل است
نام نویسنده: روناهی بازگیر
تگ: منتخب
ویراستار: sama_shams
مقدمه:
تو میروی و میروی و میروی...
و بگذار پوزخند آخر را من نصیبت کنم!
به خیالت رفتی و مرا با روح مرده و قلب تکهتکه شدهام جا گذاشتهای؛
اما، بازی آخر را باختی!
چون نفهمیدی آنقدر خودم را به تو کوک زدهام که...