مثل هر کس دیگه ای که زمین میخوره
یکم از پا افتادم و خاکی شدم
ولی جالبه به جای من اونایی که مقصر بودن شاکی شدن
اونا که دلیل حال بدم بودن زود تر از همه بالا سرم بودن
کسایی که شاید از همه بیشتر تو فکر چیدن بال و پرم بودن
هعی روزگار، هعی روزگار
جلو آیینه به خودم گفتم به روت نیار
به روت نیار، به...
می خوام از اینجا برم یه جای دیگه
که نبینم روی تورو باره دیگه
چون که باتو بودن یه کابوس تکراری
ترک خاکی که تو توش باشی اجباری
میرمو نمیکنم پشتمو نگاه
یه بلیت یک طرفه دارم به اون دور دورا
اون جایی که نیست دیگه ازتو خبری
همون جایی که نمیشناسم هیچ احدی رو
اونجایی که نداره راه برگشتن
اون جایی که...