کد رمان:5457
ناظر: @Ellery
سطح: برگزیده
به نام خدا
خلاصه: آرزو پر از رویا به زیر خاک رفت و شادی چشم باز کرد. صدای قرآن را شنید؛ نوایی که در آن لحظه تنها برایش نوای مرگ بود. چند لحظه بعد، دو زن چادری با لباس سبز نظامی، دستبند به دستش زدند و دنیای شیرینش را در یک لحظه به ویرانهای مبدل کردند.
یه روز خوب میادُ میره روز بعد
یه روز بد میادُ میمونه تا ابد
یکی میادُ خاطره میسازهُ
میره فردای بعد
فردای بد
#مرگ احساس
#سعید_سوزانی
#شاعر : سعید سوزانی
#هنرمند