متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

#تراژدی

  1. Ellery

    در حال تایپ رمان ژیزل | کارگروهی کاربران انجمن یک رمان

    کد رمان: 5737 ناظر: @Abra_. خلاصه: کم سن اما حرفه‌ای، جوان اما بعد از مرگ پدر با زنی سالخورده برابری می‌کند... . جوانی که برای زندگی با مادربزرگش مجبور به ترک شهر کودکی‌اش نیویورک، و رفتن به بوستون می‌شود. او به‌دلیل فراموش کردن گذشته‌اش ، مجبور به ورود گروه زیرزمینی می‌شود. این دختر جوان بعد از...
  2. هدیه امیری

    دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های رجم | هدیه قلی‌زاده امیری کاربر انجمن یک رمان

    نام دلنوشته: رجم نویسنده: هدیه قلی‌زاده امیری مقدمه: از رفتنت چندان نمی‌گذرد. تو نیستی و من در خود سرگردانم، نبودنت شایعه‌ای بیش نیست. غیر قابل نفوذ برای واژگان، مصون برای سکوت، شب‌ها را ترک می‌کنم، بدان شناخت مسیری بی‌آن‌که بدانم زندگی را باید از کجا آغاز کنم!
  3. P A R I S A

    متون و دلنوشته‌ها عشق و جدایی

    بهش نگاه کردم، چشماش غرق ناراحتی و غم بود اما صدای خنده‌هاش گوش عالم و آدم رو کر می‌کرد اون کی بود؟ اگه کسی نمی‌شناختش و از شرایط زندگیش خبر نداشت قطعا یا با خودش فکر می‌کرد اون دیوونه شده یا هم می‌گفت خوشی زده زیر دلش؛ شاید هم می‌گفتن خوشبحالش که هیچ غمی نداره! اما امروز فرق داشت، غم چشماش عجیب...
  4. _vida_

    داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه کافه بی‌کسی | ویدا کاربر انجمن یک‌رمان

    «امیدم به اون بالایی هست» کد داستان: 514 ناظر: @(Mahsa) نام اثر: کافه بی‌کسی نویسنده: فاطمن شکرانیان (ویدا) موضوع: #عاشقانه #تراژدی خلاصه: جایی خواندم که نوشته بود: «کاش عشق نیز مثل قانون سوم نیوتون بود. وقتی من دوستت دارم، تو هیچ راهی جز دوست داشتن من نداشته باشی.» من بودم و چهار دوست و...
  5. M.Fakher

    داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه سلامی به پایان | m.fakher کاربر انجمن یک رمان

    به نام خدایی که مهربانی از او سرچشمه می‌گیرد:458213-de54ccff0b326da1694d1169fe602c5c: کد داستان:172 ناظر: @°•°•Pajhwok•°•° نام داستان کوتاه: سلامی به پایان نام نویسنده: m.fakher ژانر: #تراژدی #اجتماعی خلاصه: گاهی اتفاقات طوری برخلاف خواسته‌‌ات پیش می‌روند گویی که سرنوشت کمر بسته به نابودیت؛...
عقب
بالا