متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

#عاشقانه #غمگین

  1. _vida_

    داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه کافه بی‌کسی | ویدا کاربر انجمن یک‌رمان

    «امیدم به اون بالایی هست» کد داستان: 514 ناظر: @(Mahsa) نام اثر: کافه بی‌کسی نویسنده: فاطمن شکرانیان (ویدا) موضوع: #عاشقانه #تراژدی خلاصه: جایی خواندم که نوشته بود: «کاش عشق نیز مثل قانون سوم نیوتون بود. وقتی من دوستت دارم، تو هیچ راهی جز دوست داشتن من نداشته باشی.» من بودم و چهار دوست و...
  2. .fatemeh.m.asl

    طومار آناهیتایی ادبیات: BDY مجموعه دلنوشته‌های بید بی‌مجنونی در من قدم می‌زند | فاطمه محمدی اصل کاربر یک رمان

    « به نام خداوند بید‌های عاشق» دلنوشته‌های: بید بی‌مجنونی در من قدم می‌زند به قلم: فاطمه محمدی اصل سطح: محبوب، رتبه اول مسابقات BDY مقدمه: عاق ارغوانا سر انجام دامان زمستان را می‌گیرد. حالا او کوله خجل به دوش خمیده دور می‌شود. این‌جا بهار می‌شود، آفتاب می‌تابد و گلی سرخ می‌روید. جنگلی سبز در...
عقب
بالا