متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها ๑| آشوب |๑

  • نویسنده موضوع Maede Shams
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 340
  • بازدیدها 6,083
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #91
مگر آدم چقدر وقت دارد
كه بچسبد به دوست داشتنهاى نيمه كاره
نه جانم
آدمهاى گذرا
فقط مى شوند حال خراب
و يك دل سير پشيمانى
آدم بايد يك جور يكى را بخواهد
كه انگار بدون او
هيچ روزى روزش بخير نشود
و هميشه كنارش باشد ...
 
امضا : Maede Shams
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #92
گفتم تو را دوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام اندوهِ مرا نقاشی کن
به تو می اندیشم در غم
پندارِ مرا نقاشی کن
گفتی در خلایی که هوا نیست
نه من تو را می خوانم
نه تو مرا می شناسی
برایم چراغی بیاور
بی نور
چگونه نقاشی کنم ؟

#محمد ابراهیم جعفری
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #93
سفری باید رفت
شاید آن روی سفر
لطف حق حکم کند
که ملاقات کنم
آن فریبایی چشمان تو را
سفری باید رفت
تا در آن سوی زمین
دست پر مهر تو را بر گیرم
شاید آن روز عزیز
چشمه های غزلم
دانه دانه
گل لبخند تو را بشمارند
و همه فخر فروشان که کنون
من و تو
دست در دست همیم
زن رویایی این شعر بگو
تو کجایی که همانجا بروم؟
 
امضا : Maede Shams
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #94
اینک روز ِ توست!
لبخند بزن به آدم هایی که آینه ی تواند

امروز ، خدا با چشم های پرنده ای خیره به چشمانم بود!
و امروز
همین لحظه ی جاری بر من
نیکوترین است.
آینه ها را بخندان
غم ِ آدم ها را در آغوش بگیر و عشق را قسمت کن.
از ابر بپرس، از سبزه ی کنار جوی، از فنجان کوچک قهوه ات بپرس:
عشق از آدمی زاده شد یا آدمی از عشق؟
پاسخ هر چه باشد عاشقی کن!
اینک روز ِ توست...

برای بوسیدن زندگی منتظر لحظه ی خداحافظی نیستم
سفر نزدیک است‌...
 
امضا : Maede Shams
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #95
دلم یک شاملو می‌خواهد
که بنشیند و ستایش کند،
نگاه‌های منتظرم را!
یا یک سهراب،
که مرا در قایقش جای دهد
و رهایم کند از بلاتکلیفی؛
یک نیما که برایم بسراید
"تو را من چشم در راهم"
حالا شاعر هم نبود، نباشد
من که نمرده‌ام!
خودم آنقدر شعر به پایش خواهم ریخت
که عاشق‌ترین شاعر دنیا شود؛
مثل تو که شاعر شدی
و صدایت شد لالایی شب‌هایم،
راستش را بخواهی
شاملو، سهراب ونیما بهانه است!
دلم فقط تو را می‌خواهد...
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #96
در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمی‌دارد!
با تو قدم می‌زند
حرف می‌زند
می‌خندد
شعر می‌خواند
قهوه می‌خورد
فقط نمی‌تواند
در آغوش بگیردت ...
به گمانم
همین بی آغوشی
او را
خواهد کشت ...
 
امضا : Maede Shams
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #97
عزیزی میگفت؛
جای گیاه بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمی‌کند
پژمرده می‌شود
می‌دانی چرا؟!
چون ریشه‌اش را همانجا جا می‌گذارد...
دل آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم
گاهی ریشه‌اش جا می‌ماند در دلی
لبخندی
بوسه‌ای...

#سحر_رستگار
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #98
آنقَدَر مينويسم
كه هرجاي دنيا لانه كرده باشي
از هر برنامه اي مرا حذف كرده باشي
نزدِ هر كسي بَدَم را گفته باشي
دست نوشته هايم از چپ و راست روي سرت آوار شوند
من تاوانِ تمامِ با تو بودن ها را تا آخرِ عمر مي دهم
حالا تو هي نباش...
 
امضا : Maede Shams
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #99
.

من خسته‌ام
خسته از آینه، از آدمی، از آسمان!
مگر تحمل یک پرنده‌ی کوچک خانه‌زاد
یک پرنده‌ی جامانده از فوج بارانخورده‌ی بی‌بازگشت
تا کجای این آسمان تمام رویاهاست؟

من بریده‌ام
بریده مثل باران تنبل عصر آخرین جمعه‌ی خرداد
بریده مثل شیر ماسیده بر پستان آهوی مضطرب
بریده مثل باد، باد خسته‌ی به بن‌بست نشسته‌ی دی‌ماه
بریده مثل تسبیح دوره‌گردی کور بر سنگفرش بی‌چراغ
حالا هی بگو برو خانه چراغ بیاور!
«چراغ ما هم در همین خانه شکسته است»
دروغ می‌گویم؟

هی دوست دانای من!
فقط بگو کی وقت رفتن فراخواهد رسید؟

سیدعلی_صالحی
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,373
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • نویسنده موضوع
  • #100
بگذار دلم را ببرد چشم سیاهت
تسخیر کند قلب مرا خیل سپاهت
بگذار غزل خیز شود دفتر شعرم
بر هم بزند سبک مرا طرز نگاهت
حوای منی سرخ ترین سیب تکامل
آدم شده ام تا که شوم غرق گناهت
بر هم زده آرامش آیینه ی من را
آن خنده ابریشمی و روی چو ماهت
آهسته ببر هستی این قلب دچارم
عمری است که او مانده چنین بر سر راهت
بگذار که از چشم تو آیینه بچیند
این مرد که شد تشنه ی آغوش و پناهت

#رضا_قریشی_نژاد
 
امضا : Maede Shams
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا