متون و دلنوشته‌ها ๑| آشوب |๑

[Maede Shams]

هر عهد که با چشمِ دل‌انگیز تو بستم
امشب همه را چون سر زلف تو شکستم

فریاد زنان، ناله کنان، عربده جویان
زنجیر ز پای دل دیوانه گسستم

جز دل‌سیَهی، فتنه‌گری، هیچ ندیدم...
چندان که به چشمان #سیاهت نگرستم

دوشیزه‌ى سرزندهٔ عشق و هوسم را
در گور نهفتم به عزایش بنشستم

مِی خوردم و مستی ز حد افزودم و آنگاه
پیمان تو بُبـریدم و پیمانه شکستم

عشقت ز دل خون شده‌ام دست نمی‌شست
من کشتمش امروز بدین عذر که مستم!

در پای کشم از سر آشفتگی و خشم
روزی اگر افتد دل سخت تو به دستم...

#سيمين_بهبهانی​

 

[Maede Shams]

قصد جان کردی که یعنی دست کوتَه کن ز من
جان به کف بگذارم و از دست نگذارم تو را

گر برون آرند جانم را ز خلوت‌گاه دل
نیست ممکن جان من کز دل برون آرم تو را

#هلالی_جغتایی​

 

[Maede Shams]

تنم فرسود
عقلم رفت
و عشقم همچنان باقی...

#سعدی

***

مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
‏حال من بد بود اما هیچکس باور نداشت

قیصر امین‌پور​

 

[Maede Shams]

..
ریه هایم ..
پر از هوای ترانه بود
وصدای چکه چکه ها ی باران
از نت ها بروی گیتار می چکید

پوستم از آوای نام تو
همچون عطر مرتعش سنجدها ...

قلم برداشتم تا دریا را عمیق تر بنویسم
و جنگل را سنگین تر قدم بزنم
اما خیال تو ،
حواسم را پرت کرد...

#لیلارنجبران
#قهوه_قجری ☕​

 

[Maede Shams]

تا حد امکان، هرچه می توانید کمتر درباره ی کارهای خود صحبت کنید؛
آن هم تنها با کسانی که به شما دلگرمی و الهام می بخشند.
چون دنیا پُر از آدم هایی است
که "نفوس بد" می زنند.
مردمی که تنها بلدند بگویند:
"اینکه محال است!
" یا "واقعا که تو زیادی بلند پروازی!"

#فلورانس_اسکاول_شین​

 

[Maede Shams]

هوا هوایِ رسیدن به یار باشد و باشیم
کسی بیاید و فصلِ بهار باشد و باشیم

به دشت لاله بریزد،به باغ نم نمِ باران
در این هوایِ بهاری نگار باشد و باشیم

چه روزهای غم انگیز و سرد و خاطره سازی
به چشمِ م**س.تِ تو فصلِ شکار باشد و باشیم

بهانه گیر شدیم از طمع به زلفِ سیاهت
من و تو، گوشه بیداد و تار باشد و باشیم

من عاشقانه برایت غزل بخوانم و تنها
بهانه یِ غزلِ انتظار باشد و باشیم

چه می شود تو بیایی،دلم بهانه بگیرد
هوا هوایِ رسیدن به یار باشد و باشیم
#مصطفی_مطهری_راد​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Maede Shams]

آفتابا!
مدد کن که امروز
باز بالنده تر قد برآرم
یاریم ده که رنگین تر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم
چشم من
شب همه شب نخفته است
آفتابا!
قدح واژگون کن
گونه ى رنگ شب شسته ام را
ساقی پاک دل، پر ز خون کن

#سیاوش_کسرایی​

 

[Maede Shams]

روی اگر باز کند حلقهٔ سیمین در گوش
همه گویند که این ماهی و آن پروینی‌ست

گر منش دوست ندارم همه کس دارد دوست
تا چه ویسی‌ست که در هر طرفش رامینی‌ست

سر مویی نظر آخر به کرم با ما کن
ای که در هر بنِ موییت دلِ مسکینی‌ست

بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
مگسی را که تو پرواز دهی شاهینی‌ست

نام سعدی همه جا رفت به شاهدبازی
وین نه عیب‌ست که در ملتِ ما تحسینی‌ست

«کافر و کفر و مسلمان و نماز و من و عشق»
هر کسی را که تو بینی به سرِ خود دینی‌ست...

#سعدی ​

 

[Maede Shams]

وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه
از خیال پریشانِ من گذشت :
بر شانه های تو ...
بر شانه های تو
می شد اگر سری بگذارم ...

#فریدون_مشیری​

 

[Maede Shams]

همه مان
توی کشوی میزمان
یک تکه غم ِ داریم
گوشه ی لبخندمان ، چند قطره اشک.

گاهی فکر می کنم
چیزهای ِ زیادی نبود که دوستشان داشته باشم
اما همان ها را که داشتم
مردانه دوست داشتم!

یک روز صبح
توی دفتر شعرت
دستخط ِ کسی که نیست را خواهی خواند
و آنروز
دریا
روی شانه ات خواهد گریست.

همه مان
یک تکه مان نیست
و دریا
چه روزها که روی شانه هامان نگریسته...


#معصومه_صابر
کاش خوابی خوش باشم​