- ارسالی‌ها
- 473
- پسندها
- 4,930
- امتیازها
- 21,583
- مدال‌ها
- 1
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
دنباله دار برای مادر
- نویسنده موضوع R.E.A
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 6
- بازدیدها 319
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 473
- پسندها
- 4,930
- امتیازها
- 21,583
- مدال‌ها
- 1
- نویسنده موضوع
- #2
گفتم: عاشقم. گفت: به پایش نمی رسی.
گفتم: عشق کیست؟ گفت:این سه حرف برایش کم است.
گفتم:مهرش مرا به دام انداخته. گفت: از شریان مِهر مُهر سکوت بر لبان مِهر زده.
گفتم: مهر را چه اورا می شناسی؟ گفت: سراپا با این واژه ازین بسته شده.
گفتم:او بسیار زیباست. گفت: عالم با جمالش را نمی بیند.
گفتم: پس خفته اش کیست؟ گفت: ان خاموش نوری که می...
گفتم: عشق کیست؟ گفت:این سه حرف برایش کم است.
گفتم:مهرش مرا به دام انداخته. گفت: از شریان مِهر مُهر سکوت بر لبان مِهر زده.
گفتم: مهر را چه اورا می شناسی؟ گفت: سراپا با این واژه ازین بسته شده.
گفتم:او بسیار زیباست. گفت: عالم با جمالش را نمی بیند.
گفتم: پس خفته اش کیست؟ گفت: ان خاموش نوری که می...
امضا : R.E.A
- ارسالی‌ها
- 75
- پسندها
- 447
- امتیازها
- 2,648
- سن
- 23
مادر: تو پیشونی من چی می بینی؟
- آخه من چی بگم؟
+بگو چی می بینی
- وقتی بهشت زیر پاته،
دیگه وای به حال پیشونیت
تولدی دیگر
#دیالوگ
- آخه من چی بگم؟
+بگو چی می بینی
- وقتی بهشت زیر پاته،
دیگه وای به حال پیشونیت
تولدی دیگر
#دیالوگ
امضا : Citrus aurantium
- ارسالی‌ها
- 993
- پسندها
- 5,064
- امتیازها
- 23,673
- مدال‌ها
- 17
رویای من هستی هم در شب و هم در روز
میبینمت در بیداری پس خوش به حال من
(خودم)
میبینمت در بیداری پس خوش به حال من
(خودم)
امضا : Maryam.chitsazii
- وضعیت
موضوعات مشابه
