متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه تلنگر(فصل یک)

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 409
  • کاربران تگ شده هیچ

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
شرط شهید شدن شهید بودن است
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل یک...
تلنگر...


خیلی هایمان سفر به مناطق عملیاتی مخصوصا خوزستان داشته ایم یادمان هایی مختلفی مانند فکه، کانال کمیل، دوکوهه، گردان تخریب، هویزه، فتح المبین، اروند، خرمشهر و...
اما نمی دانم؟
شلمچه چه دارد؟
که این قدر عاشق را سالانه می طلبد...
شاید به خاطر تعداد شهدای زیاد آن در عملیات هامخصوصا عملیات کربلای 5 است!
اما نه همه جا شهید زیاد داده ایم!
اما!
آخر میدانی شلمچه، شلمچه...
بوی غربت چادر خاکی مادرمان را می‌دهد...
وجب به وجب تو شهیدی جان داده است ای محل اتصال زمین به عرش الهی...


غریب شلمچه
 
آخرین ویرایش
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
بسم رب اصحاب المهدی


فصل یک...
تلنگر دو...


آقا جان!
حال مرا میدانی من با گناهانم حالت را دگر گون میکنم چند وقتی هست که می خواهم برای شادی دل شما گناهی را ترک کنم،اما...
اقا جان!
کمکم کن می دانی که فقط با مدد شما می توانم، می خواهم کمی شبیه اصحاب آخر الزمانی شما شوم.


کمی شبیه شهدا


پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
بسم رب الشهدا والصدیقین

فصل یک...
تلنگر سه...


شـــهادت قسمــت ما میشــد اے کـاش...

میتــرسم از خــودم زمـانی که؛
"دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‌ـ‌کنم
و در عـین حـال بر احوالِ
"دلِ مادران شهدا" گریـه میکنم...

میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به نامحرم نگــاه میکنم؛
و در عیـن حال هیات میروم
و بر امام حسین اشک میریزم
و از شهدا دم میزنـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم
و نمـازم اول وقت نیست...
.
میترسـم از خودم زمانی که؛
عاشق شهادت هستم
و اخلاق و ادب ندارم...
تکلیف مدار نیستم...
.
میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از عشقِ_امام_خامنه‌ای دم میزنـم
و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
چادر سر می کنم
ولی گفتگو بانامـحــرم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل یک...
تلنگر چهار...


شهید محسن حججی:


برای شهید شدن باید شهید بودن را یاد گرفت


سر_به_راه
پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل اول...
تلنگر پنجم...


یکی دوتا سه تا نه!
شاید هم همگی که دراین قاب هستند به شهادت رسیده باشند.
همه جور سن هستند 18، 20، 25...
در این سن تونستن عاشق خدا بشن.
قشنگ ترش، اما بهتره بگیم که خدا عاشقشون شد.
چه زود خریدشون اونم توی این سن وسال
آری شهادت مزد کسانی است که زندگی خود صرف مبارزه با هوای نفس کرده اند
من هم میتونم!
توهم میتونی!
گاهی شاید بتوانیم چند پله ای از شهدا هم بالا تر رویم.
تقوا تقوا تقوا


#پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل یکم...
تلنگر ششم...


گفت و گوی دو شهید با یکدیگر


رضا: الان که جنگه خوب، ما اومدیم تا اماممون تنها نمونه.
احمد :بله رضا جان درسته!
رضا: احمد،حاجی من دارم به این فکر میکنم که اگه ما توفیقمون شد شهید شدیم 30 سال بعد جنگ شه بچه های 16، 17 ساله میان بجنگن؟
احمد: آره رضا این چه حرفیه اوناهم بچه های این سرزمینن.
رضا بله درسته اما نکنه راه ما رو نرن و امام شون تنها و غریب بشه؟
احمد: نه رضا جانم! حتی به نظر من اگر هم خدایی نکرده جنگ بشه شور اشتیاق اون بچه ها بیشتر از الان ماهم هست. من اون روز ها رو میبینم...
رضا: واقعا حاجی یعنی سنگرو ترک نمیکنن؟
احمد:بله رضا خیالت تخت... راحت باشه


پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] (Mahsa)

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل یکم...
تلنگر هفتم...


شهدا، نگاهمان کنید از همین نگاه های خسته و همیشه خندان...

روح و جسم ما در دنیا غرق شده...

بیاید و با گوشه نگاهی ما را نجات دهید دستمان را بگیرید به حق بی دست کربلا


پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] (Mahsa)

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #8
بسم رب الشهدا والصدیقین

فصل یکم..تلنگر هشتم


حاج حسین یکتا:
" اگر شهید نشویم، می‌میریم و این خبر خوبی نیست؛ برای کدام مرده‌ای بعد از چندین سال این جمعیت جمع می‌شود؟ امروز شهدا تلاش می‌کنند ما معرفتی به مأموریت خود پیدا کنیم...




غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] (Mahsa)

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #9
بسم رب الشهدا والصدیقین

فصل یکم..تلنگر نهم


️نگاه کنید که شهدا چگونه با آرامش خوابیده اند و تبسم رو لبشان زینت بخش چهریشان شده است️


انگار مانند جون سر خود را روی دامن آقا گذاشته اند


شهدا چهر یمان را خندان کنید دلمان را آرام و روحمان را غرق در آرامش. کمک کنید تا کمی شبیهتان شویم، شاید با پاک شدن توفیق شهادت را به بندگان روسیاه هم بدهند...


#للهم_الرزقنا_توفیق_شهادة
پله_به_پله


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] (Mahsa)

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,917
پسندها
55,449
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #10
بسم رب الشهدا والصدیقین


فصل یکم...
تلنگر دهم...


️شهید رسول خلیلی️


خدایا! می دانم که کم کاری از من است
خدایا! می دانم که من بی توجهم
خدایا! می دانم که من بی همتم
خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من باز آیید..
آمده ام خدا!
کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.


پله_به_پله
رفیق_یعنی_رسول


غریب شلمچه
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] (Mahsa)

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا