متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مسابقه ⚽ ~دوئل فوتبالی~ ⚽

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,914
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
به نام خدا
در این تایپک در خدمت کسانی هستیم که برای دوئل گروهی اعلام آمادگی کردند.


1. داور گروه بندی می‌کنه و خودش میگه که کدوم گروه اول شروع کنه
2. گل ها باید توسط داور پذرفته بشن پس لطفا تا داور گل رو قبول نکرده تیم مقابل پست نذاره.
3. فقط کاپیتان حق گذاشتن پست رو داره.
4. بنده بر روی هر دو گروه نظارت دارم و اگر از هر کدام از بازیکنان کم کاری ببینم اخطار داده می‌شود و در صورت تکرار حذف میشه.
5. سعی کنید قدرت تخیل خودتون رو قوی کنید، ولی زیادی فضاییش هم نکنید.
6. سعی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,914
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
آخرین ویرایش
امضا : NASTrr

qrazi laver

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
968
پسندها
7,793
امتیازها
28,673
مدال‌ها
3
سن
20
  • محروم
  • #3
×به نام خدا×
"کاپیتان"
کفش های چمنم رو برداشتم و تندی پوشیدم. با بچه های تیم ایستادیم تا اعلام کنن و وارد زمین بشیم.
وقتی که سر مربیمون گفت که وارد زمین بشیم، یا علی گفتیم و وارد زمین شدیم. به ترتیبی که مربی چیده بود ایستادیم. به تیم مقابل زل زدم.
داور اومد و بین من و کاپیتان اون تیم ایستاد و گفت:
- 1- نباید به هم آسیب برسونید. چون کارت قرمز یا زرد می گیرید.2- با سوت من بازی شروع میشه. الان هم سکه میندازیم تا ببینیم که کی بازی رو شروع میکنه.
من طرف شیر رو انتخاب کردم، اون طرف خط رو. داور سکه رو بالا انداخت و سکه کف دستش فرود اومد. به کف دستش نگاهی کرد و بلند گفت:
- شیر. گروه آزاداندیشان، توپ مال شماست.
سری تکون دادم و من و کاپیتان اون تیم با پوزخند خیره به هم شدیم.
که همون لحظه سوت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : qrazi laver

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #4
ما تیم خیلی خوبی بودیم، تیم آلفا، تیمی که به همکاری زیاد بین بازیکنان مشهور بود...
توپ با سرعت به سمت دروازه می‌اومد، صدای تماشاگران گوش هارو کر می‌کرد، هیجان رو می‌شد از تک تک قسمت های ورزشگاه حس کرد، تمام تمرکزم روی توپ بود.
به سمت چپ جهش زدم و توپ رو میون دست هام گرفتم و به سمت کاپیتان انداختم.
***
مهسا دروازه رو بسته نگه داشت. بهش افتخار میکردم یکی از بهترینامون بود. توپ رو داد به من. با دقت به مسافتی که بین من و دروازه حریف بود نگاه کردم. به مرز بین زمین‌ها نزدیک بودم. بچه های مدافع عقبتر از من و توی زمین خودمون بودن. سه تا هافبک داشتیم. خودم و دوتا دیگه از بچه های مهاجم هم توی خط جلو به سمت دروازه حریف میرفتیم البته اون دوتا از من جلوتر بودن.
به خط دفاعی حریف رسیدیم. به تنهایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

qrazi laver

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
968
پسندها
7,793
امتیازها
28,673
مدال‌ها
3
سن
20
  • محروم
  • #5
دربازه بان با دیدن توپ یه جوری به سمتش پرید که هیکل چاقش از زیر تیشرتش بیرون زد دربازه بان همین که توپ را گرفت لبخند ژکوندی تحویل همه تماشاچیا میده که صدای تشویق همه بلند میشه استادیوم پرمیشه از صدای بلند گو
- توپ رو دربازه بان گرفت، توپ رو گرفت
بعضی ها انقدر داد و بی داد می کردن که آدم فکر می کرد الانه که گلوشون پاره بشه دربازه بان دستاشو تکون میده و بازیکنان حریف عقب میرن و بازیکنا جلو میان دربازه بان به نزدیک ترین بازیکن سمت دربازه باس میده و الان توپ دست بازیکن تیم ماست.
بازیکن تیم مقابل با همراهی بازیکن های تیم مقابل به سمت دروازه من هجوم اورد ...
قلبم تندتند می تپید و عرق سردی از پیشانی ام چکید. ناگهان لحظه ای چشمم به سمت هواداران افتاد و در صندلی خالی پدربزرگم که سال ها پیش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : qrazi laver

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #6
فکر نمیکردم بتونه توپ رو بگیره ولی گرفت! فک کنم من چشمامو بسته بودم معجزه رو ندیدم!
صدای دست و صوت و جیغ خلاصه خیلی سر و صدا بود دروازه بانشون توپ رو انداخت برای کاپیتان تیم حریف. ولی کاپیتان هنوز تو شوک این بود که دروازه بان چجوری اون توپ رو گرفته! بهش حق میدم! خلاصه کاپیتانشون توپ رو ندید و من تونستم توپ رو کش برم!
تا دیدن توپ زیر پای منه تندی شروع کردن به دویدن سمتم. منم خب... یکم ترسیدم. آخه حتی دروازه بانشون با اون هیکل و شیکم گنده که شبیه غول شده بود هم اومده بود و داشت میدوید! خلاصه دوتا پا داشتم شیش هفت تایی هم قرض گرفتمو به همراه توپ نازنینی که میتونستم گلش کنم شروع کردم به فرار.
~~~~~~
مدافع
تیم مقابل حجوم برده بودند سمت کاپیتان و به همین دلیل مجبور شد توپ رو به سمت من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

qrazi laver

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
968
پسندها
7,793
امتیازها
28,673
مدال‌ها
3
سن
20
  • محروم
  • #7
صدای تماشاچیان به شدت رفت بالا به هم تیمی‌هام نگاه کردم و بعد به دربازه بان که روی زمین چمنی نشسته بود. فکر نمی کردیم نتونه توپ رو بگیره دوست داشتم همین الان بیام و اون کسانی که توی سالن برای ما هو میکشیدن رو خفه کنم ولی کار مهم تری داشتم، به سمت بچه ها رفتم و بعد از اینکه با حرفامون انرژی بهشون دادم و حرکت کردیم. با سوت داور محاجم بهم پاس داد و شروع کردیم به دویدن ... رسیدم به دربازه ی حریف و به دوستم پاس دادم همه منتظر پاس دوستم به من بودن ولی‌دوستم‌تنهایی‌جلو رفت‌ من پشت سرش حرکت می کردم نمی دونستم می خواست چی کار بکنه ولی از این کاری که می خواست انجام بده خیلی می ترسیدم. همه ی بازیکن های حریف رو رد کرد و به دربازه رسید دربازه بان با دیدنش دستانش رو کمی باز کرد و به طور عجیبی گارد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : qrazi laver

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #8
با شنیدن صدای بلند صلوات از پشت پناگاهم بیرون اومدم.
همه متعجب به من خیره شده بودند منم متعجب تر از اونا بهشون خیره شدم. بعد یهو زدن زیر خنده.
کاپیتان با تاسف سر تکون داد توپ و برداشت و رفت وسط زمین ایستاد بقیه هم با کلی خط و نشون رفتن کنار کاپیتان منم یه نگاه خشن به اون میمونی که حمله کرده بود انداختم بدبخت از ترس خشکش زده بود و بعد یهو زیر پاش خیس شد نگو از شدت ترس خیس کرده بود، حالا نوبت هوادار های ما بود که مسخره کنن.
حالا ما باید منتظر باشیم این بزغاله لباسش رو عوض کنه
بعد از کلی انتظار تیم حریف اعلام کرد که بازیکنی که برای تعوض لباس رفته بود تو دسشویی گیر کرده و مجبورن با یکی دیگه ادامه بدن! با شنیدن این خبر همه بچه های تیم ما زدن زیر خنده و تیم حریف هم از عصبانیت و استرس مثل گوجه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

Friba~

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
ارسالی‌ها
2,638
پسندها
42,435
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
  • #9
بخاطر تموم شدن وقت بازیکنا و پست نذاشتن یکی از گروه‌ها
دوئل
نصفه به پایان رسید
نظرسنجی به زودی برگزار میشه...



~پایان دوئل~
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا