- ارسالیها
- 2,021
- پسندها
- 12,350
- امتیازها
- 38,673
- مدالها
- 21
- نویسنده موضوع
- #11
یاحضرت زینب سلام الله علیها
گریه کردم روضه ی سخت تورایک سال و نیم
زهر شد درکام من آب وغذا یک سال و نیم
درشگفتم ، من که باتوزنده بودم روز وشب
زنده ماندم بی وجودِتوچرایک سال ونیم ؟!
هیچ جا حتی گلستان هم دلم را وا نکرد
بعدِتوهرچیز ، دق داده مرایک سال ونیم
باسرِتوسرشده روزوشبِ این سرنوشت
پیش چشمم بوده ای برنیزه هایک سال و نیم
"کاش می شد زودتر جانم شود تقدیم تو " ...
بوده بر روی لب من این دعا ، یک سال و نیم
ابرِ باران زای چشمم لحظه ای خشکی ندید
مثل طوفان بود ، این آب و هوا یک سال و نیم
جسم من اینجاست ، روحم در کنار قبر تو
هم در اینجا بودم و هم کربلا ، یک سال و نیم
روز و شب صدبار مردم من ،دراین یک سال و نیم
بوده درتقویم من ،این بدترین یک سال و نیم
ا
گریه کردم روضه ی سخت تورایک سال و نیم
زهر شد درکام من آب وغذا یک سال و نیم
درشگفتم ، من که باتوزنده بودم روز وشب
زنده ماندم بی وجودِتوچرایک سال ونیم ؟!
هیچ جا حتی گلستان هم دلم را وا نکرد
بعدِتوهرچیز ، دق داده مرایک سال ونیم
باسرِتوسرشده روزوشبِ این سرنوشت
پیش چشمم بوده ای برنیزه هایک سال و نیم
"کاش می شد زودتر جانم شود تقدیم تو " ...
بوده بر روی لب من این دعا ، یک سال و نیم
ابرِ باران زای چشمم لحظه ای خشکی ندید
مثل طوفان بود ، این آب و هوا یک سال و نیم
جسم من اینجاست ، روحم در کنار قبر تو
هم در اینجا بودم و هم کربلا ، یک سال و نیم
روز و شب صدبار مردم من ،دراین یک سال و نیم
بوده درتقویم من ،این بدترین یک سال و نیم
ا