متفرقه ▪ببین | بدان▪

[༆ALN]

- اینجا میخوام کلماتی رو بذارم که شاید کمتر کسی دیده باشه یا خونده باشه پس خوشحال میشم از حمایت شما!-
- اسپم ندهیم!-
- تایپک شخصی!-
***
چاوجوان:
زیبا چشم، چشم قشنگ.​

 

[༆ALN]

دیاستومی:
حالتی که خودت را گم میکنی و درگیر چهره نو و زندگی جدید میشوی، تغییر چهره باعث زشتی بیمار نمیشود و فقط تغییر چهره صورت میگیرد.
***​

 

[༆ALN]

لیفون سیسیته:
انسانی که از شدت دلتنگی توان هر حرکتی رو از دست میده.
***
آنهِدُنیا:
کلمه ای یونانی،
که فرد دیگر احساس سرخوشی نمیکند!​

 

[༆ALN]

تَبَتُّل :
بریده از جهان، بریده از مردم.
***
تناسخ:
خارج شدن روح از یک کالبود و داخل شدن آن به کالبود دیگر «سپردن روح خود به یک شخص دیگر»، یکدیگر را نسخ کردن.​

 

[༆ALN]

هاوراز:
هم راز، سرپوش، سرنگهدار، دو تن که راز های خود را به یکدیگر می‌گویند.
***
ویوین:
شادی آور، پایان دهنده غم.​

 

[༆ALN]

پارچالانديم:
تکه تکه شدم، هزار تکه شدم.
***
غم گسار:
آنچه که غم را ببرد، دوست، یار، همدم، غمخوار.​

 

[༆ALN]

تاسیان:
غربتِ ناشی از دیدن جای خالیِ کسی که بودنش واجب است. وقتی دست و دلت به هیچ کار، حتی نفس کشیدن نمیرود، نفس بُریدگی.
***
ژاکاو:
پژمرده، آشفته، پریشان.​

 

[༆ALN]

قشاع:
دردی که آدم را از درمان مایوس میکند.
***
داريخماخ:
اصطلاح ترکی، ‏يه حالتى بينِ دلتنگى و بى حوصلگيه.​

 

[༆ALN]

تعیش:
زندگی کردن، خوش گذراندن.
***
ابیض:
سپید، سفید، سپیدرنگ.
***
دژم:
افسرده، اندوهگین، خشمگین، آشفته.​

 

[༆ALN]

نژند:
افسرده، غمگین چهره، اندوهگین، پژمرده.
***
ارغند :
خشمگین، قهرآلود.
***
خَمود:
افسرده، بی تحرک، بی روح، ساکت.​