- ارسالیها
- 1,983
- پسندها
- 17,116
- امتیازها
- 42,373
- مدالها
- 22
- نویسنده موضوع
- #1
بسم الله الرحمن الرحیم
در حدیث است كه روزی علی عمرانی
آن شفیع همه خلق جهان رحمانی
ظاهرا بود به سن دو سه سال آن سرور
با پسرهای عرب بود سوی راه گذر
كوچه و شهر مدینه به شد آن زوج بتول
با پسرهای عرب بود به بازی مشغول
از قضا خضر بر آن كوچه عبورش افتاد
سوی طفلان عرب بهر كرم روی نهاد
زان میانه یكی از طفل عرب گشت بلند
قامتش سرو و به رخ ماه دو گیسو چو كمند
گفت ای خضر سلامم به تو یا پیغمبر
هر كجا می روی امروز مرا با خود بر
خضر گفتا كه اَیا كودک نیكو منظر
این خیالی كه تو را هست ز سر باز گذز
كی توانی كه تو با ما قدمی ساز كنی
گر شوی همچو یكی مرغ و تو پرواز كنی
ده و دو گام نهم هر دو جهان را یک دم
نیست مانند من امروز كسی در عالم
بگذر از این سخنانی كه محالست بدان
عمرت...
آن شفیع همه خلق جهان رحمانی
ظاهرا بود به سن دو سه سال آن سرور
با پسرهای عرب بود سوی راه گذر
كوچه و شهر مدینه به شد آن زوج بتول
با پسرهای عرب بود به بازی مشغول
از قضا خضر بر آن كوچه عبورش افتاد
سوی طفلان عرب بهر كرم روی نهاد
زان میانه یكی از طفل عرب گشت بلند
قامتش سرو و به رخ ماه دو گیسو چو كمند
گفت ای خضر سلامم به تو یا پیغمبر
هر كجا می روی امروز مرا با خود بر
خضر گفتا كه اَیا كودک نیكو منظر
این خیالی كه تو را هست ز سر باز گذز
كی توانی كه تو با ما قدمی ساز كنی
گر شوی همچو یكی مرغ و تو پرواز كنی
ده و دو گام نهم هر دو جهان را یک دم
نیست مانند من امروز كسی در عالم
بگذر از این سخنانی كه محالست بدان
عمرت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.