دوستم اومد با داییم سلام کنه... بعد که سلام کرد..فکر کرد داییم حواسش نیست(ماشالا دایی من گوش مار داره)
گفت:
-عوضی دایی به این جیگری داشتی و به من نگفتی!
داییمو میگی؟ از خنده داشت زمینو گاز میزد!
یه بار توی خیابون یکی از این پسر جیگرا قشنگگگ اومد تو دهن دوستم!
بعد دوست خاک بر سر من بجای اینکه بذاره پسره معذرت خواهی کنه اون تا دید پسره خوشگله گفت:
-ببخشید شرمنده ندیدمتون!
پسره چشماش شده بود اندازه نعلبکی بخدا:///
یه پسره داشت رد میشد از بغلمون، بعد پسره یه کلاه سرش بود که اصن قیافش معلوم نبود.
بعد دوست خر من برگشت جلوش گفت جووووون.
اقا پسره سرشو اورد بالا دیدیم داداش نامزدشه!:/