مامانم خالم اینارو برای شام دعوت کرده بود کلا من و دختر خالم عین چیز ته دیگ میخوریم!تو خونه ما و خانواده اونا کسی جز ما ته دیگ نمیخوره!برای همین بعد شام با یه بشقاب پرع ته دیگ رفتیم تو اتاق من و آبجیم هواسمون نبود در اتاقم رو قفل کنیم شروع کردیم به خوردن یهو مامانم وارد اتاق شد!کلا نمیذاره ته دیگ بخورم میگه دختر بچه ای دندونات...و... و به هردومون یه پس گردنی زد و بشقابو ازمون گرفت:|