متون و دلنوشته‌ها ♤ فاصله ♤

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

فریاد که اسباب گرفتاری ما را

چون حلقه زنجیر ز هم فاصله ای نیست

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

چنین که فاصله در کاروان هستی نیست

مگر چنین گهر از ریسمان فرو ریزد

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

چون صبح به این عمر تنک مایه مشو شاد

کاین یک دو نفس رانبود فاصله بسیار

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

نیست چون فاصله درآمدن و رفتن تو

ای جگر خون کن عشاق چرا می آیی؟

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل

ای وای درین قافله گر فاصله بودی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

موی تو زد حلقه بر میانت و نگذاشت

یک سر مو در میانه فاصله باشد

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

تا همی نزدیک ذوق ارکان و اوزان بحور

از سبب گردد مرکب از وتد وز فاصله

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

هرگز میان عاشق و معشوق بعد نیست

سد ساله راه فاصله گو در میانه باش

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

نه در آن فرجه ای نه فاصله ای

نز خلاء هیچ ظرف را گله ای

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

بنور و سایه چو امر سکون و سیر کنی

زمانه فاصله یابد میان سایه و نور