متافیزیک از نظر ارسطو

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 277
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
متافیزیک از نظر ارسطو


مقدّمه
ارسطو یکی از بزرگ ترین متفکّران جهان محسوب می شود. او نقطه عطفی است در تاریخ فلسفه غرب و به طور کل، در تاریخ تفکّر و اندیشه که تأثیر بسیاری بر فیلسوفان پس از خود گذاشته است؛ به همین دلیل، اهمیت زیادی در تاریخ فلسفه دارد. ارسطو در مورد بعضی از دانش ها و موضوعات فکری همچون منطق، تبیین مسئله صورت و نقش آن در واقعیت اشیا و در مسئله شناسایی و نیز در تبیین مسئله حرکت، مؤسّس و مبدع به شمار می آید. اگرچه بخش هایی از فلسفه او امروزه مردود اعلام شده، اما بعضی از نظرات او، بخصوص منطق و فلسفه اخلاق بیش از بیست قرن بر تاریخ معرفت و در نزد بعضی، تاکنون سیطره داشته است. نظریه های او ممکن است خطا باشند، اما روح عقل گرایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
حکمت و مشخصات آن
ارسطو کتاب متافیزیک را با جمله «همه انسان ها در سرشت خود جویای دانستن اند»(2) شروع می کند. هرچند همه انسان ها جویای دانستن اند، اما معرفت درجات متفاوتی دارد. شناخت حسّی، شناختی که از حافظه و تجربه به طور جداگانه حاصل می شود، هنر و علم هر کدام مراتب معرفت را تشکیل می دهند که هر مرتبه اثر و غایت مخصوص به خود را دارد؛ مثلاً، غایت فن یا هنر نوعی تولید است. اما غایت حکمت متعالی تولید و فراهم کردن اثر و نتیجه ای نیست، هدفش درک و فهم اصول اوّلیه واقعیت است؛ یعنی معرفت برای خود معرفت. ارسطو آن را علم اصول اولیه یا علل اولیه می داند و برای آن ویژگی ها و خصوصیاتی را در نظر می گیرد:

اول آنکه این علم از حیرت و میل به فهمیدن سرچشمه می گیرد. انسان ها دوست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] -No Voice

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
موضوع متافیزیک
متافیزیک با وجود، از این حیث که وجود است، سر و کار دارد و به مطالعه و بررسی صفات ذاتی وجود می پردازد، در حالی که علوم دیگر هریک قلمرو خاصی از وجود را جدا می سازد و صفات وجود را در آن قلمرو خاص مورد ملاحظه و بررسی قرار می دهد. «دانشی هست که به موجود چونان موجود و متعلّقات یا لواحق آن به خودی خود (یعنی اعراض ذاتیه) نگرش دارد. اما این هیچ یک از آن [دانش هایی] نیست که پاره دانش [مراد همان علوم اختصاصی است] نامیده می شود.»(7)

نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که لفظ «وجود» دقیقا به یک معنا بر همه موجودات حمل نمی شود. نحوه وجود جواهر با وجود عوارض (کیفیات انفعالیه) فرق دارد. متافیزیک تنها با مقوله جوهر سر و کار دارد؛ چون جوهر مقدّم و اول است و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
مقایسه عقاید فیلسوفان باستان درباره علل با دیدگاه ارسطو
ارسطو در «طبیعیات» چهار علت مادی، صوری، فاعلی و غایی را به عنوان علل نخستین برشمرده و در کتاب اول متافیزیک (آلفای بزرگ) نظریات پیشینیان را مورد بررسی قرار داده است؛ زیرا می خواهد تحوّل نظریه علل چهارگانه را بررسی کند و ببیند که آیا آن ها علاوه بر چهار علتی که وی در کتاب فیزیکش برشمرد، نوع دیگری از علت را مورد بحث قرار داده اند یا نه؟ آیا از میان آنان، کسی همه این علل اربعه را کشف کرده است؟ آیا تبیین آن ها از این علل صحیح و نسبت به هم سازگار بوده است؟

طالس و نخستین فلاسفه یونانی خود را با علت مادی سرگرم نمودند و کوشیدند تا زیر نهاد و موضوع اساسی اشیا را کشف کنند؛ موضوعی که نه پدید می آید و نه از میان می رود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
اصول بدیهی و نخستین؛ علوم متعارفه
ارسطو در ذهن خود این سؤال را مطرح می کند که «آنچه موجب می شود که موجودی آنچه هست باشد، چیست؟» چه چیز موجب می شود که اسبی، اسب باشد و مجسّمه ای، مجسمه باشد. بنابراین، آنچه مهم به نظر می رسد تعریف اشیاست به ذاتیات آن، که موضوع مهم مابعدالطبیعه است.

افلاطون تعریف را از طریق جدل ممکن می ساخت. اما ارسطو آن را در حد وسع جدل نمی داند؛ زیرا در صناعت جدل، تنها درباره اعتبار تعاریفی که به عمل آمده است حکم می کند. همچنین بحث درباره این مسئله خارج از موضوع علم برهان است؛ زیرا تعاریف را از جمله مبادی می شمارد. علمی که بحث درباره تعاریف را می توان موضوع آن دانست. مابعدالطبیعه است که از وجود، از آن حیث که وجود است، بحث می کند. به همین دلیل،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
جوهر
جوهر از سه حیث بر دیگر مقولات مقدّم است:

اول آنکه جوهر می تواند جدا باشد، اما بقیه مقولات نمی توانند چنین باشند؛ بدین معنا که جوهر مستلزم کیفیات است، اما کیفیات چیزهایی خارج از جوهر نیستند که جوهر علاوه بر خودش، به آن ها نیز نیازمند باشد. بنابراین، جوهر بدون کیفیت نمی تواند وجود داشته باشد. «جوهر بی کیفیت به همان اندازه ناممکن است که کیفیت بی جوهر.»(22) پس جوهر استقلال در وجود دارد؛ به این معنا که در مقام تحصیل معنای هستی، جوهر بدون اعراض قابل تصوّر است، نه بدان معنا که در واقعیت خارجی اش خالی از اعراض باشد. اما اعراض، چه در مقام خارج و چه در مقام تصوّر ذهنی وابسته و محتاج به جواهرند و بدون آن نمی توانند وجود داشته باشند.

دوم آنکه جوهر از نظر تعریف نیز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
ماده و صورت
از نظر ارسطو، عالم هستی از یک سلسله مراتبی تشکیل شده است که در رأس آن ها جوهر معقول، ثابت و روحانی قرار دارد و در انتهای آن، ماده محض (هیولای اولی). آنچه میان این دو انتها قرار دارد، مرکّب از مادّه و صورت است. هر قدر از مراتب پایین به طرف مراتب بالاتر برویم، سهم صورت بیشتر و از سهم ماده کاسته می شود، تا جایی که به رأس این سلسله می رسیم که عاری از هرگونه ماده است و فقط صورت محض می باشد. در هر تغییر و حرکتی که مشاهده می کنیم، چیزی هست که تغییر می کند (همان موضوع یا مادّه). این چیز نسبت به صورت جدیدی که پس از تغییر به خودش می گیرد، در حال قابلیت و قوّه است، سپس تحت تأثیر علّت فاعلی با پذیرفتن صورت جدید، فعلیت جدید می یابد. مرمر که مجسمه ساز روی آن کار می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
قوّه و فعل و تبیین حرکت
تمایز بین قوّه و فعل بسیار مهم است. آنچه ذهن ارسطو را به این مفاهیم کشانده مسئله اتصال است. جریان تکوّن و رشد در موجودات قابل حرکت یک جریان متصل و پیوسته است. موضوع حرکت در هر لحظه قابل صورتی است که در لحظه قبل فاقد آن بوده است. پس هر لحظه نسبت به لحظه قبل از خود فعلیت و نسبت به لحظه بعد از خود قوّه است. نحله «مگاری» تحت تأثیر تعالیم پارمنیدس منکر حرکت بودند و قوّه به معنای ارسطویی را نیز انکار می کردند. طرح این بحث توسط ارسطو و تبیین قوّه به «قابلیت تغییر در شی ء متحرّک» کمک بزرگی به او در حل مسئله حرکت و پاسخ به دیدگاه های پارمنیدس و مگاری ها کرده است. ارسطو فعلیت را بر قوّه مقدّم می داند. دلیل عمده اش این است که فعلیت امر ازلی است و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,896
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
پی نوشت ها
1 ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرف الدین خراسانی، تهران، حکمت، 1377، پیشگفتار مترجم، ص 88.

2 همان، آلفای بزرگ، ص 3.

3 فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، چ سوم، تهران، سروش و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1375، ج 1، ص 332.

4و5 ارسطو، پیشین، ص 7 / ص 8.

6 دیوید راس، ارسطو، ترجمه مهدی قوام صفری، تهران، فکر روز، 1377، ص 240.

7و8 ارسطو، پیشین، ص 87 / ص 12.

9. apeiron.

10و11 ارسطو، پیشین، ص 14 / ص 34.

12 فردریک کاپلستون، پیشین، ص 333.

13الی 18 ارسطو، پیشین، ص 96 / ص96 97 / ص 97 / ص 98 / ص 100 / ص 102 و 103.

19 امیل بریه، تاریخ فلسفه، ترجمه علی مراد داودی، چ دوم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1374، ج 1، ص 243.

20 ارسطو، پیشین، ص 119.

21 پل فولکیه، فلسفه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا