در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
متون و دلنوشته‌ها #زندگیِ سیاه....!
- نویسنده موضوع Erfan_rad
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 32
- بازدیدها 773
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 51
- پسندها
- 1,170
- امتیازها
- 9,523
- مدال‌ها
- 7
- نویسنده موضوع
- #4
به همه چیز و همه کس مظنونم.
حتی از سایه خودم رم می کنم.
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا می‌رود!
چه سرزمین پست گندیده‌ای و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد!
حس می‌کنم که تمام زندگیم را توپ بازی در دست ..ها و مادر قحبه‌ها بوده‌ام.
دیگر نه تنها هیچگونه حس همدردی با این موجودات ندارم بلکه حس می‌کنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمی‌توانم داشته باشم
حتی از سایه خودم رم می کنم.
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا می‌رود!
چه سرزمین پست گندیده‌ای و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد!
حس می‌کنم که تمام زندگیم را توپ بازی در دست ..ها و مادر قحبه‌ها بوده‌ام.
دیگر نه تنها هیچگونه حس همدردی با این موجودات ندارم بلکه حس می‌کنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمی‌توانم داشته باشم
- ارسالی‌ها
- 51
- پسندها
- 1,170
- امتیازها
- 9,523
- مدال‌ها
- 7
- نویسنده موضوع
- #8
امروز داشتم به این فکر می کردم که فقط هم اینطوری نیست که ما از دست داده باشیم!
دلم سوخت برای آنها که ما را از دست داده اند...
نه که ماه باشیم و بی عیب ، نه!
فقط ما انگار کسانی را از دست داده ایم که مطمئن نبوده ایم دوستمان دارند و آنها کسانی را که مطمئن بوده اند دوستشان دارند...
و به نظر می رسد آنها بازنده بزرگتری هستند...
دلم سوخت برای آنها که ما را از دست داده اند...
نه که ماه باشیم و بی عیب ، نه!
فقط ما انگار کسانی را از دست داده ایم که مطمئن نبوده ایم دوستمان دارند و آنها کسانی را که مطمئن بوده اند دوستشان دارند...
و به نظر می رسد آنها بازنده بزرگتری هستند...
- وضعیت