هی یو پسر جان خب فیالواقع نم چی بگم
[همینی که نمیدونه چی بگه پیامش میشه سه متر، حالا ببین :)]
طبق معمول موقع نوشتن تبریكها هیچی تو ذهنم نبوده و نیست و کاملا بداهه مینویسم و برای جملههای بعدی هم چیزی در چنته ندارم.
•••
از اون گپی شروع شد که اومدی و راجع به استاتوسهام پرسیدی. گفتی چرا انقدر و غمگیناند و اینها...
بعد از اون گروههای شلوغ مختلف
که هیچکدوم اینا جدی نبودن و میشه گفت تو ذهنم یکی از همون ۱۰ هزار نفر ممبر انجمن بودی
تااا... آها!
گپ تل منتقدها
انقدر خوشخنده بودی که من تو کف بودم چطور به هر چیزی انقدر ریاکشن نشون میدی و میخندی!
منم که حال تایپ نداشتم و مدام ویس میدادم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.