- نویسنده موضوع
- محروم
- #1
با من نموندی نخواندی از چشمایه من اون همه عشقو
راحت گذاشتی رفتی بی رحم بستی رویه عشقم اون دو تا چشمو
این دم رفتن روی حرفم حرف میاوردی انگار واست مهم نبودم من
کی بودم واسه تو
ساده نیست، آماده نیست قلبم واسه تنها شدن
مگه شوخیه عاشق کنی تنها بذاری منو با خودم
با خودم هی گفتم دوستم داره اون خیلی زیاد
آدم از هر چی که میترسه یه روزی سرش میاد
حال من همینه و کاش میشد بگم به تو
بگم که بد کردی، بگم غلط کردی
با این دل دیوونه دنیا یه جور نمیمونه
بد کردی چشامو تر کردی
رفتی دوبارم دلشوره دارم
شبا با پلکایه اشکی چشامو رو هم میزارم
آروم ندارم مثل بارون آروم میبارم
کجای آخه، آخه تو کجای
از عشق میترسیدم آره من از جدای میترسم تو کجای
حال من همینه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.