- ارسالیها
- 1,126
- پسندها
- 13,198
- امتیازها
- 33,323
- مدالها
- 15
- نویسنده موضوع
- #1
تو رفتی اما من شبای بارونی
به یادت اومدمو قلبتو لرزوندم
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان
پیش یه زندونی تو زندگیت موندم
بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
هیشکی نمونده برات
هیچی نمونده برات
کلید زندونت همیشه دست منه
حالا من بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
تو رفتی اما من شبای بارونی
به یادت اومدمو قلبتو لرزوندم
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان
پیش یه زندونی تو زندگیت موندم
بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
هیشکی نمونده برات
هیچی نمونده برات
کلید...
به یادت اومدمو قلبتو لرزوندم
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان
پیش یه زندونی تو زندگیت موندم
بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
هیشکی نمونده برات
هیچی نمونده برات
کلید زندونت همیشه دست منه
حالا من بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
تو رفتی اما من شبای بارونی
به یادت اومدمو قلبتو لرزوندم
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان
پیش یه زندونی تو زندگیت موندم
بغض شدم تو گلوت
حرف شدم رو لبات
حالا من گریه شدم تو چشات
آه شدم تو شبات
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
هیشکی نمونده برات
هیچی نمونده برات
کلید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.