من خود اونیم که هر شب بغضمو قورت میدم من شبام سیاه و تاره روشنایی واسه من فقط یه خیاله من من من خوبی ندیدم حتی خانوادم میدن فریبم من یه جوون پیر پیرم که از همه چی بریده شده امیدم وقتی خدا پشتم بود و ندیدم تو این پاییزم تنها و قریبم مثل یه جوونی که هیچ سودی نداره حتی افتاده از چشم خانواده نمیدونم کی دوستمه کی دشمنمه نمیدونم کی با گنه کی پشت منه وقتی مشکلاتم نمیزارن بخوابم اون وقت بابام فکر میکنه من رو به راهم تقصیر اون نیست من جوون بدی ام جوونی که دنبال پول نیست همه دنیاش شده یه اشک رو گونه ارزویی نداره همه فکرش این بوده که تو زندگیش به هدفش برسه نمیتونه بخوابه همش تو این حسه که نکنه نشه و سخت شکسته شه همه درا یهو روم بسته شه من باختم دوباره بدون ترس تا همیشه یه ادم پر از بقض که تاریکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.