متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

واقعیتی وحشتناک از عروسک آنابل / عروسکی که راه می‌رفت و خونریزی می‌کرد

  • نویسنده موضوع Saba Abbasi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 209
  • کاربران تگ شده هیچ

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #1
فرار عروسک «آنابل» از موزه وارن روز جمعه در شبکه‌های اجتماعی جنجال به پا کرد و فضای توئیتر پر شده است از شوخی‌هایی با مضمون ناپدید شدن این عروسک و فرار او از موزه است.

...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #2
اما عروسک آنابل واقعی چگونه بود؟

عروسکی که از آن به عنوان عروسک واقعی آنابل سخن می‌گویند، در واقع یک عروسک پارچه‌ای با مو‌های نخی قرمز رنگ و دماغ مثلثی شکل نقاشی شده بر روی صورت است. این نوع عروسک ها، به اصطلاح «رگدی آن» (Raggedy-Ann) نامیده می‌شود که توسط نویسنده مشهور آمریکایی داستان‌های کودکان، «جانی گروول» (۱۸۸۰-۱۹۳۸) طراحی شد. اینکه ایده طراحی این عروسک چه بوده است به درستی معلوم نیست، اما گفته می‌شود که روزی دختر جانی از اتاق زیر شیروانی مادربزرگ خود یک عروسک پارچه‌ای قدیمی و بدون چهره پیدا کرد و خودش برای آن چهره کشید. جانی از این ایده بهره گرفت و به شخصیت پردازی این عروسک برای داستان‌های کودکانه خود پرداخت. وی همچنین در سال ۱۹۱۵ حق ثبت این عروسک که به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #3
داستان اصلی عروسک آنابل از چه قرار است؟

ماجرای اصلی عروسک آنابل، مربوط به داستانی است که یک زوج پژوهشگر در زمینه ماوراء الطبیعه به نام‌های «اِد وارن» و «لورن وارن»، برای اولین بار مطرح کردند. این دو کسانی بودن که عروسک واقعی آنابل در نهایت و برای همیشه در موزه شخصی آن‌ها (به نام موزه اسرار آمیز وارن ها) در ایالت کنتیکت آمریکا آرام گرفت. طبق داستانی که که زوج وارن از آن به داستان واقعی عروسک آنابل یاد می‌کنند، ماجرا به سال ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا باز می‌گردد. در این سال مادری به مناسبت تولد ۲۸ سالگی دخترش «دونا» که دانشجوی پرستاری بود، یک عروسک پارچه‌ای مدل رگدی آن می‌خرد. اگرچه در برخی فیلم‌های مربوط به این عروسک، گاه سخن از هدیه دادن این عروسک از سوی یک مرد به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #4
انجی نیز داستان را اینگونه برای زوج وارن تعریف می‌کند: «عروسک خودش به تنهایی در اتاق‌ها رفت‌وآمد می‌کرد. شبی به خانه برگشتیم و متوجه شدیم که عروسک آنابل در صندلی نزدیک به در ورودی خانه نشسته است. باورتان نمی‌شود، اما عروسک زانو زده بود. نکته جالب این است زمانی که می‌خواستیم زانو‌های عروسک را خم کنیم، به‌هیچ‌عنوان تا نمی‌شد. برخی اوقات باوجود آن‌که دونا عروسک را در اتاقش با در بسته قرار می‌داد، اما به هنگام برگشتن به خانه متوجه می‌شدیم که عروسک روی مبل نشسته است.»

این تغییرات عجیب و غریب به زودی دو دختر دانشجو را دچار نگرانی کرد و به همین دلیل تصمیم می‌گیرند تا ماجرا را با پسری که دوست انجی بود و «لو» نام داشت در میان بگذارند. اگرچه دوما و انجی هنوز به طور یقین مطمئن نبودند که آیا واقعاً...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #5
در این بین، میان لو و صاحبان عروسک یعنی دوما و انجی، اختلاف نظر پدید آمد. لو معتقد بود که این تغییرات عجیب مربوط به خود عروسک است و این عروسک است که دست به چنین اقداماتی می‌زند، اما دوما و انجی که این حرف لو را نمی‌توانستند باور کنند، معتقد بودند که فردی در حال ایجاد مزاحمت برای آن هاست به همین دلیل راه‌هایی برای شناسایی این فرد مزاحم در پیش گرفتند، اما به نتیجه‌ای نرسیدند. رخداد‌های عجیب و غریب کماکان ادامه یافت تا اینکه به گفته انجی وقتی یک شب به همراه دوما به خانه بازمی گشتند با صحنه عجیبی مواجه شدند؛ «آنابل طبق معمول روی تختخواب دنا نشسته بود؛ اما هنگامی که شب به خانه برگشتیم، متوجه شدیم که پشت دست عروسک خون‌ریزی کرده است و سه قطره خون بر روی سینه عروسک وجود دارد.» حدود شش هفته بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #6
با این حال لو چندان از تصمیم دوما و انجی در مورد نگه داشتن عروسک راضی نبود و کماکان تأکید می‌کرد که باید از شر این عروسک خلاص شد. از همین زمان بود که اتفاقات عجیب و غریب متوجه لو شد؛ او مرتب خواب‌های وحشتناک می‌دید و با ترس و آشفتگی از خواب بیدار می‌شد، اما خود او تصور می‌کرد که خواب نبوده است. لو ماجرا را اینگونه برای زوج وارن تعریف کرده است: «خواب بودم که یک‌دفعه از خواب پریدم. احساس عجیبی داشتم. به اطراف اتاق نگاه می‌کردم، هیچ‌چیزی در اتاق نبود. زمانی که به پاهایم نگاه کردم، متوجه حضور عروسک پارچه‌ای آنابل شدم. آرام آرام بدنم را چرخاندم. عروسک تا بالای سینه‌ام آمد و متوقف شد. بازوهایش را از هم باز کرد. با یکی از دست‌هایش گردنم را لمس می‌کرد، گویی به برق وصل بود. احساس خفگی داشتم. قدرت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Saba Abbasi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا