سخن بزرگان فردریک کاپلستون

[ALBALO]

بی معنی و نارواست اگر معتقد باشیم که باید درباره فاتحان و ویرانگران بزرگ آگاهی داشته باشیم.

اما از سازندگان و آفرینندگان بزرگ و کسانی که واقعا به فرهنگ ما کمک کرده اند غافل بمانیم .

 

[ALBALO]

انسان به سختی می تواند بپذیرد که وجود هستی متناهی. اساسا مشکلی جدی در تبیین جهان به وجود می آورد.

و در همان حال معتقد باشد که راه حل مربوطه را در جایی جز تصدیق وجود نامتناهی می توان یافت.

 

[ALBALO]

اگر فرض کنیم که تمام فلسفه های گذشته نه تنها مورد چون و چرا بوده اند

بلکه همچنین مردود بوده اند . باز هم این امر درست است که خطاها همیشه آموزنده اند .

البته با این فرض که فلسفه یک علم ممکن است و فی حد ذاته روشنایی کاذبی نیست.

 

[ALBALO]

تاریخ فلسفه مسلما گردآوری محض عقاید. یا نقل و حکایت مطالب جدا و مجزای فکر که هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته باشد. نیست.

تاریخ فلسفه. اگر فقط به عنوان فهرستی از عقاید گوناگون تلقی شود.

و همه این عقاید یکسان به عنوان با ارزش یا بی ارزش ملاحظه شود.

پس به صورت داستانی بی فایده. یا. اگر ترجیح می دهید.

پژوهشی عالمانه درمی آید. استمرار و ارتباط. عمل و عکس العمل. وضع و وضع متقابل وجود دارد.

و هیچ فلسفه ای نمی تواند واقعا به طور کامل فهمیده شود.

مگر آنکه در موقعیت های تاریخی آن و در پرتوی ارتباطش با نظام های دیگر فهمیده شود.

 

[ALBALO]

اینکه کسی بتواند در جریان تفکر فلسفی نمونه های موجهی از مثلث هگلی وضع ( تز ) و وضع مقابل ( آنتی تز ) و وضع مجامع ( سنتز ) بیابد درست است.

لیکن کار یک مورخ علمی این نیست که طرح قبلیی اختیار کند و سپس امور و وقایع را با آن طرح تطبیق دهد.

 

[ALBALO]

تاریخ فلسفه نمایش جستجوی حقیقت از سوی انسان از طریق استدلال و برهان است.
***
اگر کسی حتی از نشستن پشت میز شطرنج و انجام دادن حرکتی امتناع کند طبیعی است که نمی توان او را مات کرد.

 

[ALBALO]

اگر کسی مایل نیست که بر مسیری گام بگذارد که به تصدیق هستی متعالی منجر می شود.

فارغ از اینکه چنین هستی ای چگونه توصیف شود

اگر هرگز به وصف آید – در این صورت باید واقعیت مسئله را انکار کرده.

و چنین اظهار نظر کند که اشیا و چیزها صرفا همینطور وجود دارند

و اینکه مسئله وجودی مورد بحث یک مسئله ساختگی است.