نقد همراه نقد همراه رمان مدرسه دیونه‌ها|reyhaneh_eisaei/ توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع GHAZAL NAROUEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 545
  • کاربران تگ شده هیچ

GHAZAL NAROUEI

مدیر بازنشسته + نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3,049
پسندها
55,480
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg
با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"تلخند روزگار" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله تغییر موضوع داستان، تغییر عنوان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,018
پسندها
29,657
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • #2
نقد همراه پست #۱۲
رمان رویای پسرونه دنیای دخترونه(مدرسه دیوونه‌ها)

هنوز قدم برنداشته بودم که صدای دیگه ای(بین دیگه و ای نیم‌فاصله لازم هست_دیگه‌ای_) به گوشم خورد:(لحن طرف رو توصیف کنید، که مثلا با تمسخر گفت، یا هر حس دیگه‌ای)
- چیه؟! می‌خوای بری با مامانت برگردی؟!
و بازم(باز هم) خنده‌های مسخره‌و( "و" باید با یک فاصله‌ی کامل از کلمه جدا بشه) بی معنیشون(بین بی و معنیشون نیم‌فاصله نیازه_بی‌معنی‌شون_) (و باز هم خنده‌های مسخره و بی‌معنی‌شون! آخر جمله علامت بیارید و این‌جا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,018
پسندها
29,657
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • #3
پست #۱۳
مهران وسامان(و سامان) بالای سرم ظاهرشدن(ظاهر شدند). قدم چندسانت ازشون کوتاه تر(کوتاه‌تر) بود. بقیه روی صندلی نشسته بودن و مثل گاو ماسه تا‌رو(ما سه تا رو) نگاه می‌کردن(.) خیلی ترسیده بودم. هر آن ممکن بود. دهنم‌رو جر بدن(دهنم رو جر بدند اصلاً جمله‌ی خوشایندی نیست! چیز دیگه جایگزینش کنید) ظاهرم‌رو(ظاهرم رو) بزور(به زور) حفظ کردم.(ترسیده بود؟ این اصلاً کافی نیست! بیشتر راجه به ترسش توضیح بدید و توصیفش کنید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

ریحانه عیسایی(زینب)

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/7/20
ارسالی‌ها
289
پسندها
4,978
امتیازها
21,013
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #4
پست #۱۳
مهران وسامان(و سامان) بالای سرم ظاهرشدن(ظاهر شدند). قدم چندسانت ازشون کوتاه تر(کوتاه‌تر) بود. بقیه روی صندلی نشسته بودن و مثل گاو ماسه تا‌رو(ما سه تا رو) نگاه می‌کردن(.) خیلی ترسیده بودم. هر آن ممکن بود. دهنم‌رو جر بدن(دهنم رو جر بدند اصلاً جمله‌ی خوشایندی نیست! چیز دیگه جایگزینش کنید) ظاهرم‌رو(ظاهرم رو) بزور(به زور) حفظ کردم.(ترسیده بود؟ این اصلاً کافی نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ریحانه عیسایی(زینب)

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,018
پسندها
29,657
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • #5
خیلی خیلی ممنون از نقد پربار و مفیدتون حتما اصلاح میکنم فقط اینکه اول داستان درحال تغییر هستش و پارتهای اول کاملا تغییر کرده خلاصه تغییر کرده لازم دونستم اطلاع بدم. می‌خواستم بدونم لازم به تغییر اسم رمان هست ؟
خواهش می‌کنم جانم خوش‌حالم که مفید بوده!♡
اگه درخواست نقد دیگه‌ای دادین که هنوز بهتون تحویل داده نشده، نباید پست‌های رمان رو حذف و یا ویرایش کنید، در غیر این صورت آزادین. اسم کنونی رمان کمی طولانیه، در کلیت چندان مطلوب در نیومده. درخواست مشاوره نام دادین درسته؟ لطفاً در پروفایلم جواب بدین و این‌جا دیگه پیام نفرستید♡
 
امضا : Niyosha22
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sogol~R
عقب
بالا