نقد همراه نقد همراه رمان مانداب/ نیلوفر اکبری نسب| توسط شورای نقد

.REIHANEH.

مدید آزمایشی نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,446
پسندها
44,552
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390 (1).jpg

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «مانداب» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.REIHANEH.

مدید آزمایشی نقد + نویسنده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی نقد
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,446
پسندها
44,552
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
نقد همراه رمان مانداب

پارت ۳:

قانون اول: خون روی فرش را فقط با آب سرد بشوی.
قانون دوم: اگر صدای گریه از دیوارها شنیدی، خودت را به کر بودن بزن.
قانون سوم: اگر یکی از مهمانان ناپدید شد، *هرگز* به دنبالش نگرد… .
خدمتکار همین حالا سه قانون را هم شکسته است.

(نویسنده عزیز بهتر است این را به عنوان مقدمه رمان بنویسد. یعنی بالا این چند قانون بنویسید مقدمه:، تا خواننده بداند با چه چیزی مواجه است و حتی می‌طلبد جملات گیراتری به آن اضافه کنید)

پارت ۴:

شمع روی میز نفس‌زنان می‌سوزد، موم ذوب شده در دو طرف شمعدانی فروچکیده. (نویسنده عزیز از همین لحظه شروع تکلیف خودتون رو با نثر رمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

(Luna)

مدیر آزمایشی نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,589
پسندها
14,143
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • مدیر
  • #3
پارت ۱۵
سرش را تکان داد. می‌دانست حرف فاتح جدی نبود، فقط می‌خواست یادآوری کند که نباید حواسش پرت شود. چشم‌گردانی آرامی کرد و با نوک قاشق، سطح ژلهٔ انار را صاف کرد. هنوز لرزان بود، اما شکلِ قلب؟ نه، وقتِ این بازی‌ها نبود.
کاسه‌های بلورین را با احتیاط در یخچال چید. ژله‌ها مثل تکه‌های یخِ قرمز در قفسه‌های شیشه‌ای جای گرفتند. نورِ داخلی یخچال روی سطحِ صافشان منعکس شد. در یخچال را آرام بست، مبادا لرزشی شکلِ ناتمامِ ژله‌ها را به هم بریزد. بهتره از بیان جملات کوتاه و منقطع استفاده نکنید.
گوشهٔ دامنش به روغنِ پاشیده شده از قابلمه آلوده شده بود. نقطه‌ای تیره که مثل خاطره‌ای ناخواسته روی پارچه نشسته بود. با دستمال مرطوب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : (Luna)
عقب
بالا