BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 26/8/20 #241
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 26/8/20 #242
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 26/8/20 #243 نفس بده که نفس پای این علم بزنم نفس بده که فقط از حسین دم بزنم سرم فدای قدمهات آرزو دارم که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم کنار سینه زنان چه می شود ارباب میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم هزار حاجتم اما رسیده ام امشب که چشم بر قدم صاحب علم بزنم نفس بده که ز شب تا غروب تاسوعا میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم
نفس بده که نفس پای این علم بزنم نفس بده که فقط از حسین دم بزنم سرم فدای قدمهات آرزو دارم که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم کنار سینه زنان چه می شود ارباب میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم هزار حاجتم اما رسیده ام امشب که چشم بر قدم صاحب علم بزنم نفس بده که ز شب تا غروب تاسوعا میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 26/8/20 #244 کلیپ محرمی
Alie.Z مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/5/20 ارسالیها 2,338 پسندها 6,275 امتیازها 30,973 مدالها 6 سن 24 سطح 6 27/8/20 #245 امضا : Alie.Z
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 27/8/20 #246
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 27/8/20 #247
BARAN_B کاربر فعال کاربر فعال تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 سطح 17 27/8/20 #248 «چشم تو دیدم و چشمتر من ریخت به هم حال با وضع سر تو، سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم، که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم» «محمود اسدی (شائق)»
«چشم تو دیدم و چشمتر من ریخت به هم حال با وضع سر تو، سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم، که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم» «محمود اسدی (شائق)»
سید دیوید کاربر انجمن کاربر انجمن تاریخ ثبتنام 18/2/19 ارسالیها 376 پسندها 5,878 امتیازها 24,413 مدالها 14 سطح 13 27/8/20 #249 روضه : گفت اسمت چیست؟ گفتم فاطمه یک دفعه زد!! امضا : سید دیوید
سید دیوید کاربر انجمن کاربر انجمن تاریخ ثبتنام 18/2/19 ارسالیها 376 پسندها 5,878 امتیازها 24,413 مدالها 14 سطح 13 27/8/20 #250 نمیدانم اما مادرَم میگفت: بچِه در شش ماهگی تازه گردن میگیرَد.. امضا : سید دیوید