بس نیست اونا میخوان جاتو بگیرن نمیتونن کم نیست خودم یه کاری میکنم با من نمونن
خواستم دیگه بدبین نباشم نتیجه نداد ای وای خدا نکنه یه کسی کسیو نخوادッ
میترسم که دلم بره برات تو این چیزا توافقی نباشه
یه حرفایی میزنی جدیدا که میگم نکنه تلافی باشه
تو خودتم درگیری و زندگیت شده بچه بازیات تو از همه خوشت میاد خب یکیشم منم برات
....
فکر میکردم لااقل تو یکی با من هم دردی نمیتونم به کسی بگم تو هم مثله بقیه دردی=") تو که اینقدر بد کردی مگه روت میشه برگردی آخه همه چی داشتی باهام دنباله چی میگردی!!! ؟
پرسیدم : تلخ ترین قهوه ای که دارید چیست ؟ آهی کشید و جواب داد : زندگی … پرسیدم : با چه شیرین میشود ؟ جوابی نداد … خواستم دوباره بپرسم که سرانجام با یک پوزخند جواب داد : شیرین شدنی نیست تا وقتی که ما انسان ها گناهکاریم ! <°§°>
دوست داشتن تو ی گناهه ولی من عین احمقا این گناهو دوسش دارم=)