نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان خفته در کالبد‌ها | Fateme078 نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 380
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,605
پسندها
64,904
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام، نظرات و پیشنهاداتون درمورد رمان خفته‌ در کالبدها رو در این تاپیک به اشتراک بگذارید.

 
امضا : FATEME078❁

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
645
پسندها
26,541
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #2
سلام فاطمه جان
خودت که دیگه میدونی، طرفدار دوآتیشه‌ی رمانتم. تنها رمان ترسناکیه که خوشم اومده و دنبال میکنم اون هم تنها به دلیل کلیشه‌ای نبودن اتفاقات. خیلی رمان‌ها هستن که خب توی خونه جن یا روح سرگردان هست و افراد اون خونه رو اذیت میکنن و رمان تو هم یک وجه اشتراک با این جور رمان‌ها داشت اما به قدری اتفاقات جذاب و تازه بودند که به هیچ عنوان کلیشه‌ای قلمداد نمیشد و تازه جوری بوده که تگ ویژه گرفته.
من واقعا رمانت رو دوست دارم و خودت رو هم، امیدوارم سریع‌تر پیش بره تا من همش تو خماری نمونم.
به امید موفقیت‌های بیشتر برای تو :heart:
 
امضا : لآجِوَرْد

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,605
پسندها
64,904
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
  • نویسنده موضوع
  • #3
سلام فاطمه جان
خودت که دیگه میدونی، طرفدار دوآتیشه‌ی رمانتم. تنها رمان ترسناکیه که خوشم اومده و دنبال میکنم اون هم تنها به دلیل کلیشه‌ای نبودن اتفاقات. خیلی رمان‌ها هستن که خب توی خونه جن یا روح سرگردان هست و افراد اون خونه رو اذیت میکنن و رمان تو هم یک وجه اشتراک با این جور رمان‌ها داشت اما به قدری اتفاقات جذاب و تازه بودند که به هیچ عنوان کلیشه‌ای قلمداد نمیشد و تازه جوری بوده که تگ ویژه گرفته.
من واقعا رمانت رو دوست دارم و خودت رو هم، امیدوارم سریع‌تر پیش بره تا من همش تو خماری نمونم.
به امید موفقیت‌های بیشتر برای تو :heart:

سلام جانِ جانان.
تا الان فکر می‌کردم طرفدار رمان‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
645
پسندها
26,541
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #4
سلام جانِ جانان.
تا الان فکر می‌کردم طرفدار رمان‌های ترسناکی که خفته رو هم دنبال می‌کنی، الان که فهمیدم تنها ترسناکیه که دنبال می‌کنی رو ابرام :105:
بودنت قشنگه.
خماری هم بخشی از زندگیه، نیاز داریم بهش:108:
سلامی مجدد قشنگم.
نه اصلاً، چون همیشه کلیشه‌این و کپی از هم دیگه‌ان، بیشتریا هم که کپی برابر اصل فیلم‌های ترسناک که بدجور پایشونم.
فدای تو بشم قشنگ‌ترین، بودن تو کنارمون، برای ما باعث افتخاره و به شدت خوشحال کننده عزیزم :heart:
اینکه صد در صد ولی من صبور نیستم، بیشتر رمان‌هارو چون پارت پارتِ دنبال نمیکنم تا تموم که شدن بخونم و مجبور نباشم تو خماری‌شون بمونم:)
 
امضا : لآجِوَرْد

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,605
پسندها
64,904
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
  • نویسنده موضوع
  • #5
سلامی مجدد قشنگم.
نه اصلاً، چون همیشه کلیشه‌این و کپی از هم دیگه‌ان، بیشتریا هم که کپی برابر اصل فیلم‌های ترسناک که بدجور پایشونم.
فدای تو بشم قشنگ‌ترین، بودن تو کنارمون، برای ما باعث افتخاره و به شدت خوشحال کننده عزیزم :heart:
اینکه صد در صد ولی من صبور نیستم، بیشتر رمان‌هارو چون پارت پارتِ دنبال نمیکنم تا تموم که شدن بخونم و مجبور نباشم تو خماری‌شون بمونم:)

گندم به داشتنت افتخار می‌کنه:458149-2e0df5ba9e7ed867450b1a5ac2956e3a: پست جدید از خماری درمیای
 
امضا : FATEME078❁

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
645
پسندها
26,541
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #6
فدای تو قشنگم، و ما هم به داشتن تو افتخار می‌کنیم گل من :heart: مرسی قشنگ‌ترینم، واقعاً خوشحال شدم، بی‌صبرانه منتظرم
 
امضا : لآجِوَرْد

Mahtab Rezayat

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
672
پسندها
7,892
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
  • #7
سلام:
رمانت خیلی عالیه. مخصوصا قلمت!
ولی چندتا اشکال دیدم که فکر میکنم اگه بهت بگم، به پیشرفت قلمت کمک میکنه.

بعضی از جاهای داستان، هیجان نداشت؛ با اینکه اتفاق هیجان‌انگیزی رخ داده بود.
مثلا وقتی کلید از جیب لباس باباش افتاد، باید یه حالتی رو براش توصیف می‌کردی. ولی فقط گفتی از روی زمین برش داشتم و... .
مثلا می‌تونستی یکی از حالت‌های زیر رو براش بنویسی:
تعجب: با دیدن کلیدی که از جیب کاپشن بابا افتاد، تعجب کردم! پس چرا هرچی گشتم نتونستم پیداش کنم؟ ای وای که چه‌قدر حواس‌پرتی گندم!
خوشحالی: همینکه کاپشن بابا رو گذاشتم توی جالباسی، کلید زنگ‌زده و عجیبی (یا مثلا: کلید طلایی‌رنگ، با طرح‌های پیچ‌ در پیج و سلطنتی‌مانندی)، از جیب پشتی لباس بابا، افتاد روی زمین. تا دیدمش، از خوشحالی جیغ خفه‌ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Mahtab Rezayat

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,605
پسندها
64,904
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
  • نویسنده موضوع
  • #8
سلام:
رمانت خیلی عالیه. مخصوصا قلمت!
ولی چندتا اشکال دیدم که فکر میکنم اگه بهت بگم، به پیشرفت قلمت کمک میکنه.

بعضی از جاهای داستان، هیجان نداشت؛ با اینکه اتفاق هیجان‌انگیزی رخ داده بود.
مثلا وقتی کلید از جیب لباس باباش افتاد، باید یه حالتی رو براش توصیف می‌کردی. ولی فقط گفتی از روی زمین برش داشتم و... .
مثلا می‌تونستی یکی از حالت‌های زیر رو براش بنویسی:
تعجب: با دیدن کلیدی که از جیب کاپشن بابا افتاد، تعجب کردم! پس چرا هرچی گشتم نتونستم پیداش کنم؟ ای وای که چه‌قدر حواس‌پرتی گندم!
خوشحالی: همینکه کاپشن بابا رو گذاشتم توی جالباسی، کلید زنگ‌زده و عجیبی (یا مثلا: کلید طلایی‌رنگ، با طرح‌های پیچ‌ در پیج و سلطنتی‌مانندی)، از جیب پشتی لباس بابا،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

Łacrîmosã

نو ورود
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,346
پسندها
24,052
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • #9
با سلام
ضمن خسته نباشید به نویسنده عزیز
به دلیل به اتمام رسیدن رمان، تاپیک بسته خواهد.
قلمتان پر بار :402:
 
امضا : Łacrîmosã
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sunlight
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا