متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی |عارفه حمزه/توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Farzaneh.Rezvani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 362
  • کاربران تگ شده هیچ

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
279534

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان «عروسک‌هایی با قلب زخمی» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Farzaneh.Rezvani

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
819
پسندها
11,243
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #2
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۱۱


به سمت چرخ خیاطی پر سر و صدایش برگشت. روی برگه چیزی نوشت و برگه را به خاله داد. (با چی نوشت؟ چقد طول کشید بنویسه؟ کاغذ از قبل دستش بود؟ این سوالات رو جواب بده و توصیف حالات رو بیشتر کن) خاله هم دوباره دستم را گرفت و محکم کشید. (توصیف حالات، مثلا می‌گفتی خاله با عصبانیت (یا هر حس دیگه‌ای که تو اون لحظه داره) بهم نگاهی کرد و دستم رو گرفت و محکم کشید) به زور پشت سرش راه افتادم. (درد هم توصیف کن، وقتی دستش رو می‌گیره و می‌کشه باید دردش بیاد)...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #3
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۱۱


به سمت چرخ خیاطی پر سر و صدایش برگشت. روی برگه چیزی نوشت و برگه را به خاله داد. (با چی نوشت؟ چقد طول کشید بنویسه؟ کاغذ از قبل دستش بود؟ این سوالات رو جواب بده و توصیف حالات رو بیشتر کن) خاله هم دوباره دستم را گرفت و محکم کشید. (توصیف حالات، مثلا می‌گفتی خاله با عصبانیت (یا هر حس دیگه‌ای که تو اون لحظه داره) بهم نگاهی کرد و دستم رو گرفت و محکم کشید) به زور پشت سرش راه افتادم. (درد هم توصیف کن، وقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arefeh.h

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
819
پسندها
11,243
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #4
امضا : sogol~R

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
819
پسندها
11,243
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #5
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۱۲


خاله با وحشت از آشپزخانه بیرون پرید. با دیدن من (،) اخم‌هایش را در هم کشید و گفت: (خاله با شنیدن فریاد‌های من با وحشت از آشپزخانه بیرون پرید، دور و برش را نگاه کرد و به من رسید، با دیدنم اخم‌هایش را در هم کشید و با عصبانیت گفت حالات رو بیشتر توصیف کن، البته اینی که من گفتم پیشنهاد بود)
- چه مرگته؟ چرا داد می‌زنی؟
نگاهش کردم و با التماس گفتم:
- سنی الله خالا جانیم، گویما، منی بو رحم‌سیز جهان دا بیراخما! ایستمیرم گلین اولام! ساواد چوخ ایستیرم. ایستیرم درس اوخیام. (ترجیحا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
819
پسندها
11,243
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #6
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۳۰


لبخندی زد و گفت:
- خب دیگه مزاحمتون نمیشم. من برم (،) خدانگهدارتون!
کمی تعارف کردیم که بماند ولی رفت.(!) از زمان کودکی‌ام در اصفهان بزرگ شدم و این خصلت تعارف کردن را به خوبی یاد گرفتم. به سمت میز برگشتیم. اشتها نداشتم ولی به زور چند لقمه خوردم.
***
واقعاً حوصله‌ام سر رفته بود. یک هفته است که در این خانه تنها هستم. اسلام صبح‌ها سر کار است تا شب. شب هم آن‌قدر خسته به خانه می‌آید که در سکوت شام می‌خوریم و فوراً به تخت‌خواب پناه می‌برد. در خانه حق انجام هیچ کاری را ندارم. خدمتکارها تمیزکاری می‌کنند و غذا می‌پزند. از بیکاری به تلویزیون و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #7
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۱۲


خاله با وحشت از آشپزخانه بیرون پرید. با دیدن من (،) اخم‌هایش را در هم کشید و گفت: (خاله با شنیدن فریاد‌های من با وحشت از آشپزخانه بیرون پرید، دور و برش را نگاه کرد و به من رسید، با دیدنم اخم‌هایش را در هم کشید و با عصبانیت گفت حالات رو بیشتر توصیف کن، البته اینی که من گفتم پیشنهاد بود)
- چه مرگته؟ چرا داد می‌زنی؟
نگاهش کردم و با التماس گفتم:
- سنی الله خالا جانیم، گویما، منی بو رحم‌سیز جهان دا بیراخما! ایستمیرم گلین اولام! ساواد چوخ ایستیرم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #8
نقدهمراه رمان عروسک‌هایی با قلب زخمی
پارت ۳۰


لبخندی زد و گفت:
- خب دیگه مزاحمتون نمیشم. من برم (،) خدانگهدارتون!
کمی تعارف کردیم که بماند ولی رفت.(!) از زمان کودکی‌ام در اصفهان بزرگ شدم و این خصلت تعارف کردن را به خوبی یاد گرفتم. به سمت میز برگشتیم. اشتها نداشتم ولی به زور چند لقمه خوردم.
***
واقعاً حوصله‌ام سر رفته بود. یک هفته است که در این خانه تنها هستم. اسلام صبح‌ها سر کار است تا شب. شب هم آن‌قدر خسته به خانه می‌آید که در سکوت شام می‌خوریم و فوراً به تخت‌خواب پناه می‌برد. در خانه حق انجام هیچ کاری را ندارم. خدمتکارها تمیزکاری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arefeh.h
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] sogol~R

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #9
279534

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان «عروسک‌هایی با قلب زخمی» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arefeh.h
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sogol~R

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
819
پسندها
11,243
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #10
نمی‌دونم به من گفته بودن اینا رو نقد کنم :nusenuse:
 
امضا : sogol~R
عقب
بالا