- ارسالیها
- 3,253
- پسندها
- 40,019
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 30
- سن
- 17
- نویسنده موضوع
- #1
ماجرای ماهیچه پلک چشم
یکی میگفت: یک روز رفتم دکتر. وقتی که داشتم با دکتر حرف میزدم، دیدم ایشون هر از چند گاهی دستش رو روی پلک چشمش میگذاره و اون رو میبره پایین و میاره بالا. وقتی این کار رو چند بار تکرار کرد، از آقای دکتر پرسیدم:
- آقای دکتر، این چه کاریه که شما انجام میدیدن؟
میدونین ایشون چی جواب داد؟!
اون گفت:
- من ماهیچه پلکِ چشمم که وظیفهاش باز و بسته کردن پلکمه، از کار افتاده و نمیتونم چشمم رو ببندم، برای همین لازمه این کار رو با دستم انجام بدم. اگه هم این کار رو نکنم انجام ندم و یکسره چشمم باز باشه، رطوبتش خشک میشه و آسیب جدی به چشمم وارد میشه.
دوستان؛ ماهیچه پلک یکی از هزاران نعمتیه که خدا به ما داده که اگه به هر کدومشون فکر کنیم، میبینیم مثل همین ماهیچه پلک...
یکی میگفت: یک روز رفتم دکتر. وقتی که داشتم با دکتر حرف میزدم، دیدم ایشون هر از چند گاهی دستش رو روی پلک چشمش میگذاره و اون رو میبره پایین و میاره بالا. وقتی این کار رو چند بار تکرار کرد، از آقای دکتر پرسیدم:
- آقای دکتر، این چه کاریه که شما انجام میدیدن؟
میدونین ایشون چی جواب داد؟!
اون گفت:
- من ماهیچه پلکِ چشمم که وظیفهاش باز و بسته کردن پلکمه، از کار افتاده و نمیتونم چشمم رو ببندم، برای همین لازمه این کار رو با دستم انجام بدم. اگه هم این کار رو نکنم انجام ندم و یکسره چشمم باز باشه، رطوبتش خشک میشه و آسیب جدی به چشمم وارد میشه.
دوستان؛ ماهیچه پلک یکی از هزاران نعمتیه که خدا به ما داده که اگه به هر کدومشون فکر کنیم، میبینیم مثل همین ماهیچه پلک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.