دیالوگ دیالوگ های سریال مادرانه

[fatemeh.AB79]

اردلان: رعنا فتنه س...
رها: چرا فتنه شد؟! چون بهش ظلم شد، نه؟​

 

[fatemeh.AB79]

فرزاد: من دختر اینارو می خوام، اونم منو می خواد، میخواین نخوام، دست کنین تو جیبتون!

 

[fatemeh.AB79]

اردلان: بگو بچم بیاد پایین خانم!
رعنا: خیلی سختته بهم بگی رعنا؟
اردلان: چیه؟! کمبود محبت داری! بگو بچم بیاد پایین!
رعنا: نمیاد! نمیاد! به من پناه آورده. خماره... می خوای ببریش کجا؟ ها؟
اردلان: جایی که تو نباشی... وسوسه هات نباشه. میری بیاریش یا خودم برم بیارمش؟؟
رعنا: فقط قُلدری بلدی تو!
اردلان: نخیر! پدریم بلدم.
رعنا: تو پدری بلدی؟؟؟؟ پدری کردن از خود گذشتگی می خواد!
اردلان: برو بگو بچم بیاد! هه از خود گذشتگی...
رعنا: پدری کردن فداکاری می خواد... اینکه بذاری بچت جایی بره که دوست داره.
اردان: ببین این بحثای بین من و تو خیلی وقته که از مُد افتاده. بگو بچم بیاد بگو خُب!
رعنا: پدری کردن ثابت کردن می خواد.
اردلان: ثابت کنم؟ فداکاری کنم؟ باشه چشم! ممدجواد میگه بچه ت عملی شده به...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[fatemeh.AB79]

اردلان تمجید: آدمی که بلند بلند فکر میکنه، آدم بی در و پیکر و خطرناکیه!
​

 

[fatemeh.AB79]

محمدجواد: تو دنیا مرد بودن سه جوره: یا مرد به دنیا میای، یا زندگی مردت میکنه، یا زندگی نامردت می کنه!​

 

[fatemeh.AB79]

فرزاد: چقدر پول میدن؟
مادر فرزاد، اکرم: قد تلاشت.
فرزاد: ولی من قد توقعم می خوام! ​

 

[fatemeh.AB79]

فرزاد: از کی تا حالا بدون من؟

رها تمجید: از وقتی که نعشه بودم به جای اینکه ترکم بدی رفتی برام مواد اوردی!
​

 

[fatemeh.AB79]

اردلان تمجید: آهان! پس مادر اون بی پدر شمایی؟

مادر فرزاد: بی پدری عیب و عار نیست، بی ادبی عیب و عاره!
​

 

[fatemeh.AB79]

مادر فرزاد: پسری که تو خیابون عاشقت میشه تو همون خیابونم جات میذاره و میره ​