سلام! به انجمن رمان نویسی یک رمان خوش آمدید.

جهت استفاده از امکانات مجموعه ثبت نام کنید.

یا ثبت‌نام

آموزشی همه چیز درباره‌ی نقد دلنوشته

  • نویسنده موضوع maede✿
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 1,050
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

maede✿

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
سطح
43
 
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,872
پسندها
97,165
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
محل سکونت
MHD
| شروع من تویی، به نام اسمت |


عرض سلام و ادب و احترام خدمت تمامی کاربران عزیز و محترم یک رمان :rose:

از اون‌جایی که دلنوشته‌ها مدتی‌ست نقد می‌شن و ادبیات تیم نقد داره، تصمیم گرفتیم جهت نظم دادن به بخش، آموزش‌هایی جهت یادگیری نقد دلنوشته قرار بدیم.
این تاپیک به روز میشه و برای اطلاع از زمان آپدیت، لطفاً گزینه‌ی "اشتراک" رو فعال کنید.


مهم: آموزش‌ها توسط تیم ادبیاتِ یک رمان جمع‌آوری و نوشته شده‌اند. آموزش‌ها منبع دقیقی ندارند و بر مبنای ارکان نقد شعر سپید هستند.

در صورتی که کپی از مطالب در جایی دیدید، به ما اطلاع بدید.
 
نقد دلنوشته‌ها ارکان مخصوص خودشون رو دارن. در واقع منتقد دلنوشته، کل مجموعه‌ای که بهش سپرده شده مطالعه می‌کنه و بعد، بر اساس ارکانی که در ادامه به معرفی اون‌ها می‌پردازم، دلنوشته رو نقد می‌کنه.
قبل از شروع هر چیزی باید این رو بگم که نقد، راهی برای بهتر کردن قلم یک نویسنده‌ست، نه راهی برای تخریب یا تمجید!
تخریب، نویسنده رو ناامید می‌کنه و از طرفی، تمجیدِ بی‌جا مانع پیشرفت و یادگیری هر چه بیشتر و بهتر میشه.
پس یک منتقد باید حد اعتدال رو رعایت کنه و در کمال احترام، نقاط مثبت و منفی نوشته‌ها رو در نظر بگیره و اون‌ها رو به نویسنده اعلام بکنه.


***

حالا میریم سراغ معرفی ارکانی که بر اساس اون‌ها دلنوشته رو نقد می‌کنیم:
- نام دلنوشته:
- مقدمه:
- ساختمان نوشته:
- انتقال و توصیف احساسات:
- انتخاب واژگان:
- نگارش:
- پردازش و ایده:


در پست‌های بعدی، یکی‌یکی ارکان رو معرفی می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
نام دلنوشته:
حتماً پیش اومده که اسم یک فرد رو شنیده باشید و پیش خودتون چهره، خلقیات و حتی خانواده‌ش رو تصور کرده باشید. و وقتی دیدیدش و متوجه شدید شبیه تصورات‌تونه، حس خوشایندی داشتید. اما حتماً براتون پیش اومده که همین تصورات رو داشته باشید و ناگهان با کسی کاملاً متفاوت با تصورات‌تون روبه‌رو شده باشید.
در این شرایط، شما احساس بدی بهتون دست میده و تا مدتی احساس ناخوشایندی رو تجربه می‌کنید.
باتوجه به این مقدمه، نامی که ما برای نوشته‌های خودمون انتخاب می‌کنیم، نشانگر محتوا و کلیت یا به اصطلاح تم مجموعه دلنوشته‌ی ماست.
حالا، برای نقد نام مجموعه، شما باید قبل از هر چیز، خوب به نام فکر کنید. شما با دیدنش چه احساسی پیدا کردید؟ آیا تونست شما رو ترغیب به مطالعه بکنه؟ آیا از کلمات کلیشه‌ای دوری کرده بود؟ شما تونستید کلیت داستان رو حدس بزنید؟
نام باید این شرایط رو داشته باشه.
باید بتونه با نامی متشکل از یک یا چند کلمه، از کلیشه‌ها دوری بکنه، مخاطب رو جذب بکنه و با کلیت و تم دلنوشته‌ها در ارتباط باشه.
پس از این‌که درباره‌ی نام خوب فکر کردید، به این موضوع بپردازید که آیا با محتوا در ارتباط بود یا صرفاً جهت خالی نبودن عریضه، چند واژه سر هم شده بود و به عنوان نام قرار گرفته بود؟
کلماتی همچون «دختری»، «پسری»، «عاشق»، «عشق» و... کلیشه هستند.
حتماً روی این موضوع تأکید کنید که نامی که برای مجموعه انتخاب میشه، در واقع شناسنامه‌ی اثرشونه.
نام‌ها سه دسته هستن:
1- تک کلمه‌ای
2- ترکیبی
3- جمله
نام‌های تک‌کلمه‌ای، پالس پایینی برای جذب مخاطب داره. در واقع باید توجه داشت که نام تک‌کلمه‌ای، تونسته محتوای دلنوشته و منظور نویسنده رو نشون بده یا نه؛ در اغلب موارد این‌طور نیست و توقعی که ما از یک نام ایده‌آل داریم، برآورده نمی‌شه. اما اگر نام تک‌کلمه‌ای بود، موردی نیست.

نام‌های ترکیبی، دارای دو کلمه یا بیشتر هستن. این نام‌ها پالس بیشتری برای جذب مخاطب دارن و در اغلب حالات، می‌تونن توجه مخاطب رو برانگیزن.

نام‌های جمله‌وار هم جذابیت دارند؛ اما باید توجه کرد که این نام‌ها، انقدری طولانی نباشن که عجیب و غریب به نظر بیان. و البته تناسب با بدنه و نشون دادن منظور نویسنده هم شرطه.
 
مقدمه:
وقتی می‌خواید به کسی خبر بد یا حتی خوبی بدید، فوراً نمی‌رید جلوی طرف و بگید! مثلاً به کسی که پدرش فوت شده، نمی‌پرید جلوی و بگید: «عه فلانی، می‌دونی بابات مرد؟»
خب قطعاً چنین کاری نمی‌کنید! قبلش مقدمه‌چینی می‌کنید. از زندگی و رسوماتش می‌گید، از آدم‌هایی که فانی‌اند. نکته‌ی مهم این‌جاست که شما درباره‌ی کار و جوون‌ها و مسائل سیاسی حرف نمی‌زنید! شما درباره‌ی همان موضوع که حوالی مرگ و زندگی و خاطرات آدم‌ها هست حرف می‌زنید.
باتوجه به این مثال، مقدمه‌ای که برای مجموعه انتخاب شده، باید با کل مجموعه دلنوشته و پست‌ها و تم اون‌ها، در ارتباط باشه.
در واقع باید کل مجموعه و موضوعاتی که به اون‌ها پرداخته شده رو در چند خط جمع کرده و به یک دلنوشته تبدیل کنید.
منتقد باید از لحاظ جذابیت، ارتباط با پست‌ها و کوتاه یا طولانی، مفید یا بیهوده بودن جملات، پست مقدمه رو مورد نقد و بررسی قرار بده.

نکته‌ی مهم اینه که مقدمه باید از خودِ نویسنده باشه و استفاده از شعر و دلنوشته‌های مرتبطِ شاعران دیگه، ممنوعه.
 
ساختمان نوشته:
کلی برج خیلی شیک و زیبا سر تا سر جهان وجود داره. حتماً چشم‌تون به حداقل یکی از اون‌ها خورده.
همه‌ی برج‌ها، دارای اسکلت هستند. در واقع اگر اون اسکلت و زیر بنا نباشه، برج نه امنیت داره نه استحکام و نه حتی زیبایی!
همون‌طور که هر ساختمانی دارای اسکلت و زیر بنا هست، دلنوشته‌ها هم از این قائده مستثنی نیستند.
جابجایی ارکان در دلنوشته ایراد چندانی نداره؛ اما باید توجه داشته باشید که این جابجایی، مفهوم جمله رو تغییر نده و اون رو نامفهوم و بی‌معنا جلوه نشه.
جابجایی ارکان، گاهی سبب زیبایی جمله هم خواهد شد.
مثلاً شعر معروف «بی‌تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم»
در این مثال، جابجایی ارکان، زیبایی خاصی به جمله بخشیده. اما اگر این جمله رو ساده و بدون جابجایی می‌نوشتیم: «اما من، بی‌تو به چه حالی از آن کوچه گذشتم.» می‌بینیم که در مثال دوم، جمله زیبایی خودش رو از دست داد. بنابراین نویسنده باید بدونه که در کدوم قسمت جابه‌جایی ارکان داشته باشه و در کدوم قسمت، نه!
همچنین شروع و پایان دلنوشته، تأثیر به سزایی در ساختمان دلنوشته دارد. باید دید جمله‌ی ابتدایی و پایانی، به حد کافی تأثیرگذار و جذاب هستند یا نه. و یا این‌که به موقع دلنوشته تموم شده یا جای ادامه داشته.

نگارش که در ادامه به اون اشاره میشه، در ساختمان هم نقش داره. در واقع این دو بخش به هم مرتبط‌اند و در صورتی که نگارش لنگ بزنه، ساختمان هم دچار اشکال خواهد شد.
 
انتقال و توصیف احساسات:
شما زمانی که ناراحت هستید، هم می‌تونید که عامیانه و خودمونی بگید من حالم خوب نیست و از طرفی، می‌تونید با تشبیه و استعاره و... به صورت زیبا و دلنشین‌تری احساس خودتون رو توصیف و بیان کنید.
اما مبنای دلنوشته، انتقال احساس به مخاطب هستش. در واقع شما باید قسمت عامیانه رو خط بزنید و از توصیف بهره بگیرید.
شما باید از کلمات و جملاتی بهره بگیرید که به خوبی بتونه حالات و احساسات‌تون رو به مخاطب منتقل بکنه. در واقع توصیفات شما باید به گونه‌ای باشه که برای مخاطب شما ملموس باشه و وقتی می‌خونه کاملاً احساس بکنه که شما توی اون شرایط هستید و همراه با شما، به عمق نوشته‌هاتون بره.
بنابراین منتقد باید بررسی بکنه که آیا نویسنده تونسته احساسات رو به صورت نو و با پردازش و استعاره و استفاده از کلمات مناسب، بیان بکنه، یا خیر.

و باید به این نکته هم توجه داشت که مبنای اصلی نوشتن و سطح‌بندی یک "دلنوشته" انتقال احساساته و با این حساب، این بخش بسیار مهمه.
 
انتخاب واژگان:
برای بیان احساسات راه‌های زیادی هست. زمانی که نویسنده‌ای نوشتن رو انتهاب می‌کنه، ابزارش واژگان هستند.
نویسنده باید به خوبی با ابزار خودش بکنه و به تمام اون‌ها مسلط باشه. گاهی لازمه که نویسنده از مترادف‌های دیگه‌ای استفاده بکنه که جمله‌ش زیباتر بشه‌.
انتخاب واژگان ارتباط مستقیم با انتقال احساسات داره و گاهی با یک کلمه می‌تونیم عمق مفهوم رو به مخاطب انتقال بدیم.

لذا یک منتقد باید به این نکته توجه کند که آیا نویسنده توانسته بود واژگانی مناسب و زیبا و به جا استفاده کند یا خیر.
 
نگارش:
هر کاری قاعده و قانون خودش رو داره و قانون نوشتن هم رعایت اصول نگارشه. در واقع نویسنده با کم و زیاد گذاشتن یک ویرگول، امکان داره مفهوم جمله‌ی خودش رو به مخاطب نرسونه؛ از این رو این بخش اهمیت زیادی داره.
منتقد باید به اصول نگارشی مسلط بوده و نگارش دلنوشته را مورد نقد و بررسی قرار بدهد.

برای آشنایی با اصول نگارش، این تاپیک را مطالعه نمایید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا