چقدر من این شعر رو دوست دارم.توی رمان «سفر به دیار عشق»بودش.ابیتر از آنم ک بیرنگ بمیرم. از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم
من آمده بودم تا مرز رسیدن. همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم. قسمت بوده که دلتنگ بمیرم.
بلهههدر حال حاضر عاشقی؟؟
یک جملهی عاشقانه براش بنویس
عشق کیلو چنده بابا فقط دردسرو بدبختی و گرفتاریه ...در حال حاضر عاشقی؟؟
یک جملهی عاشقانه براش بنویس
نهدر حال حاضر عاشقی؟؟
یک جملهی عاشقانه براش بنویس
خیررررررررردر حال حاضر عاشقی؟؟
یک جملهی عاشقانه براش بنویس