فقط دخمل خوبع اونم یه دونه باشه
موهاشو شونه کنی بچه باشه موهاشو خرگوشی ببندی لباساش و تنش کنی بری واسش خرید
خاله روژیناش و ضایع کنع من بخندم *Rozhina*
اونقد خوشگل باشه همه بهش حسودی کنن من پزش و بدم
شبا تو بغلت واسش لالایی بخونی بخوابه
باهاش هم دردی کنی
صبحا آروم از خواب بیدارش کنی خودم غذاش و بدم
(عقده دارم خب چیکار کنم همش دوست داشتم مامانم از این کارا واسم کنه ایشالله وقتی مزدوج شدم دخمل دار شم حداقل بهش برسم مث من عقده ای بار نیان)
من که از بچگی خودم بزرگ شدم والا فقط مربیای مهدکودکم و میشناختم و خاله هامئ
تا شیش سالگی عمه هامو نمیشناختم میشستم دم در تا ببینم مامانم کی از سرکار میاد
بابام میذاره با بچه های هم سن و سال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.