نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار عجیب ترین صحنه زندگیتون

  • نویسنده موضوع NARGES AMIRI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها 267
  • کاربران تگ شده هیچ

NARGES AMIRI

مدیر بازنشسته
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,315
پسندها
33,563
امتیازها
61,573
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1
عجیب ترین صحنه زندگیتون چی بوده؟؟
 
امضا : NARGES AMIRI

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,248
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • #2
کلا زندگیه من عجیبه همش/=
 
امضا : Mahsa_rad

A. M

نو ورود
سطح
4
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
356
امتیازها
1,690
مدال‌ها
3
  • محروم
  • #3
خواهرم از کره بدش میاد و بی تی اس براش مهم نیست ولی:
دیدم داره میگه جیمین از همشون خوب تر:ambulance::eek::o-o:
 
امضا : A. M

Elixvx

نو ورود
سطح
5
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
437
امتیازها
2,713
مدال‌ها
5
  • #4
یه بار با بروبچ فک و فامیل جرعت حقیقت بازی میکردیم،نوبت من که شد جرعت و انتخاب کردم!
چشتون روز بد نبینه اونام مجبورم کردن یع ربع برم توی فضای تاریک زیرزمین ننه بزرگم بمونم...
خلاصه نمیدونم توهم بوده یا چی ولی من روح آقا بزرگم و دیدم:63::63::63:
هر چند هیشکی بعدا حرفم و باور نکرد و گفت توهم زدم یا اونا رو ایستگاه کردم ولی من دیدممممم با دو تا چشام دیدمممم!:shok::shok:
شمام باور نمی کنین...مگه نه؟؟:sarcastic-hand::sarcastic-hand::scare:
 
امضا : Elixvx

~ SOUR CANDY ~

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
559
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • #5
بابا من نت شبانم که شروع میشه تا ساعت هفت صبح بیدارم و تو گوگل میچرخم بعد پنجره اتاقم باز بود فک کنم واقعی بود دراز کشیده بودم جوری که سرم رو زمین و پاهام بالا روی تخت بعد یدفعه سایه دیدم اروم گوشیو کشیدم عقب دیدم یه معتاده انگار دزد بوده داشته میومده تو و فک کرده کسی نیستش ولی منو که دیده خشکش زده منم که بدتر از اون خلاصه بعد یه دقیقه اینا تازه فهمیده چی به چیه فرار کرده منم تازه از هنگی دراومدم رفتم پنجره رو با لرزش پاهام قفل کردم و گرفتم خوابیدم هیچی دیگه صبح به مامانم گفتم و اونم به همسایه ها گفته که اونام گفتن از چند تا خونه گوشی دزدیده منم بعد اون گوشیو زیر فرش قایم میکردم شبا
 
امضا : ~ SOUR CANDY ~

شین.الف

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
123
پسندها
1,303
امتیازها
8,063
مدال‌ها
8
  • #6
عجیب
تو روزای سخت هیشکی کنارم نبود :458042-4a1d0d9769a8c6431aded852c406c821:
 
امضا : شین.الف

Taranom.Zamani

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
250
پسندها
1,825
امتیازها
12,063
مدال‌ها
10
  • #7
عجیب‌ترین صحنه زندگیم، اون موقعی بود که خواب دیدم یه پیرزن زیگیل‌دار منو انداخته تو دیگ پخته بعد داره می‌خورتم.
 
امضا : Taranom.Zamani

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #8
خواب یه پیرزنو دیدم که یه کالسکه دستش بود ازکنارم رد شد
فرداش همون پیرزن و تو کوچه دیدم با همون کالسکه آبی
 
امضا : بَهآرنارنج

fatemeh_keshavarzi

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
147
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #9
عجیبترینش این بود که معلم هامون به موفقیت مالی خیلی تاکید میکردن ولی هیچ موقع راه بدست اوردنشو نگفتن:458161-a8d3a06c34691a30a2bfca12caac7f3e::458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا