- ارسالیها
- 345
- پسندها
- 11,116
- امتیازها
- 27,783
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #1
یه جوری میای میری؛ انگاری که دیرته!
عذاب دادن منم، جزئی از تقدیرته!
میون همه ی اخمات؛ دلبریتم میکنی…
دلو دورش میکنی، گاهیم نزدیکته
شب پر ستاره ای؛ تو کوچمون پهن باشه…
از پنجره نگام کنی؛ وقتی دلم تنگ باشه…
جای بد بودن با این دلِ دیوونه… میدونی؟
مهربون باش! فکر نمیکنم دلت سنگ باشه…
چی میشه رد بشی از کوچمون؟!
یه نگاهی کنی، ابرو کمون!
تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده…
کاشکی بیای؛ بشی همسایمون!
گل گلی پیرهنتوُ شال قرمز رو سرت
تک تک اون قدمات، حتی آروم راه رفتنت!
همشون فانتزیای شب و روز من شدن!
خودمو هر روز مجسم میکنم دور و برت…
چی میشه رد بشی از کوچمون؟!
یه نگاهی کنی، ابرو کمون!
تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده…
کاشکی بیای؛ بشی همسایمون!
عذاب دادن منم، جزئی از تقدیرته!
میون همه ی اخمات؛ دلبریتم میکنی…
دلو دورش میکنی، گاهیم نزدیکته
شب پر ستاره ای؛ تو کوچمون پهن باشه…
از پنجره نگام کنی؛ وقتی دلم تنگ باشه…
جای بد بودن با این دلِ دیوونه… میدونی؟
مهربون باش! فکر نمیکنم دلت سنگ باشه…
چی میشه رد بشی از کوچمون؟!
یه نگاهی کنی، ابرو کمون!
تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده…
کاشکی بیای؛ بشی همسایمون!
گل گلی پیرهنتوُ شال قرمز رو سرت
تک تک اون قدمات، حتی آروم راه رفتنت!
همشون فانتزیای شب و روز من شدن!
خودمو هر روز مجسم میکنم دور و برت…
چی میشه رد بشی از کوچمون؟!
یه نگاهی کنی، ابرو کمون!
تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده…
کاشکی بیای؛ بشی همسایمون!