امشب تک تک سلول های بدنم ترس را به خود راه داده خواب بر من حرام است چون لحظه ای اگر چشمانم را بر هم بگذارم می ترسم نکند ان سوی دنیا تو در خطر باشی و من اینجا اسوده چشم ببندم و بخوابم و امشب ترسی عجیب دارم که عین هرشب نیستی و شب به خیر نمی گویی و عین بیماری که مرفین می خواهد در طلب مرفین خودم هستم و اما نیستی و نگرانم ......