یه شب رفتم خونه دوستم...شام دعوتشون بودم
وقتی میخواستیم بخوابیم
صاحبخونه گفت بهم جاتو اینجا بندازم یا تو اتاق خواب نی نی
منم که حوصله گریه بچه رو نداشتم گفتم
نه تو حال خوبه همینجا بندازین
صبح که از خواب پاشدم
رفتم دسشویی که یه دختر بادلباس خواب خوشگل دیدم
روبهش گفتم سلام شما دختر فلانی ؟؟
اونم گفت اره
گفتم اسمت چیه
گفت من اسمم نازنینه بقیه نی نی صدام میکنن اسم شما چیه؟؟
منم با ناراحتی گفتم
من خر
من بیشعور
من گاو
من الاغ